بسیاری از ما به دلایل مختلف زمانی که باید از یک فرد مهم جدا نمی شویم. برخی از ما از تنها ماندن می ترسیم؛ برخی دیگر قربانی سفسطه یا خطای هزینه غرق شده می شویم ("من قبلاً زمان و تلاش زیادی را در این رابطه سرمایه گذاری کرده ام، اکنون نمی توانم تسلیم شوم"). اما بسیاری از ما علائمی که نشان میدهد یک رابطه در حال فروپاشی است را نادیده میگیریم، زیرا باور اینکه همه چیز خوب است آسانتر از قبول این است که شرایط واقعا خوب نیست.
دانستن اینکه دقیقا چه زمانی یک رابطه باید پایان یابد، کار دشواری است. این به افراد درگیر و موقعیتی که در آن زندگی می کنند بستگی دارد. اما شواهد نسبتاً ثابتی در مورد نشانه های شکست رابطه وجود دارد که توسط دکتر جان گاتمن کشف شده است.
انتخاب ماندن یا جدایی
در ابتدا باید بگوییم که جدایی هرگز کار آسانی نیست.
گاهی اوقات علائم واضح هستند، و گاهی اوقات، این یک احساس درونی است که ماه ها (و گاهی حتی سال ها) سعی کرده ایم آن را نادیده بگیریم. حتی زمانی که تصمیم به پایان دادن به رابطه گرفته ایم، گفتن آن بسیار آسان تر از انجام دادنش است. پس ما باز هم به ماندن ادامه می دهیم.
طبق تجربه مشاوران در کار با افراد و زوجها، تصمیم برای جدایی هرگز ساده نیست. ما تاریخچهها و سبکهای دلبستگی خود را در هر رابطه میآوریم، بنابراین دلیل اینکه چرا باید از هم جدا شویم و چه زمانی باید این کار را انجام دهیم، وابسته به شخص است.
اگر به جدایی فکر کردهاید اما نمیدانید چگونه نشانههای این کار را ارزیابی کنید، در اینجا چند شاخص وجود دارد که به شما کمک میکند که نگاه بهتری به آن داشته باشید.
چهار سوار آخرالزمان (رابطه)
دکتر گاتمن چهار سبک ارتباطی منفی را کشف کرده است که برای همه روابط فاجعه آمیز است. او به اینها لقب «چهار سوار آخرالزمان» را داده است.
انتقاد و عیب جویی
اولین سوار آخرالزمان رابطه، انتقاد و عیب جویی است. این با انتقاد سازنده یا شکایت کردن متفاوت است. انتقاد و عیب جویی بیشتر به شخصیت افراد مربوط می شود تا رفتار آنها.
تفاوت شکایت و عیب جویی عبارت است از:
- شکایت: "واقعاً دلم می خواست در شستن ظرفها به من کمک میکردی. واقعا برای من به تنهایی کار زیادی است و وقتی روی مبل استراحت میکنی و تلویزیون تماشا میکنی، من باید بیدار بمانم و تمام ظرف ها را بشورم."
- انتقاد تند و عیبجویی: "تو فقط یک خودخواه هستی. هرگز به احساس من یا تمام کارهایی که برایت انجام می دهم فکر نمی کنی."
تفاوت این است که اولی در مورد یک رفتار خاص است و دومی در مورد شخصیت شریک زندگی شماست.
وقتی انتقاد در یک رابطه وجود دارد، به این معنی نیست که محکوم به پایان است. هر چند وقت یکبار، وقتی عصبانی هستیم، می توانیم به انتقاد متوسل شویم. اما وقتی فراگیر شده و به تنها راهی تبدیل میشود که می توانید مسائل را با یکدیگر مطرح کنید، یک مشکل بزرگ وجود دارد.
اگر دائماً از شریک زندگی خود انتقاد می کنید یا احساس می کنید که شریک زندگی تان دائماً از شما انتقاد می کند، زمان زیادی نمی گذرد که تبدیل به یک چیز بدتر شود: تحقیر. این رابطه ممکن است در این مرحله قابل نجات باشد، اما این یک نشانه بد است و باید شما را به این فکر بیندازد که آیا ترک و جدا شدن میتواند گزینه بهتری باشد یا خیر.
همچنین بخوانید: 5 نشانه اینکه زمان آن رسیده است که در رابطه خود تجدید نظر کنید
حالت تدافعی و جبههگیری
دومین سوار آخرالزمانی رابطه حالت تدافعی و جبههگیری است و معمولاً در پاسخ به انتقاد (یا انتقاد ادراک شده) است. جبههگیری تلاشی برای دفاع از خود در برابر یک حمله درک شده با یک شکایت متقابل است.
ما میتوانیم با سرزنش کردن موقعیتهای بیرونی حالت تدافعی داشته باشیم، اما اغلب با انداختن پیکان سرزنش به سمت شریک زندگیمان که خواستار پاسخگویی است، جبههگیری میکنیم.
در اینجا نمونه ای از پاسخ دفاعی آورده شده است:
- شکایت: "من احساس می کنم اخیراً زندگی جنسی ما کمی سرد شده است و حس می کنم تو واقعاً به نیازها و خواسته های من در رختخواب توجه نمی کنی."
- پاسخ دفاعی: "خب، اگر مدام در مورد غذاها من را اذیت نمی کردی، شاید قبول میکردم با تو رابطه جنسی داشته باشم."
همچنین بخوانید: چگونه در مورد رابطه جنسی با شریک زندگی خود صحبت کنیم
به طور کلی، انسان ها دوست ندارند به آنها گفته شود که در حال انجام کار اشتباه یا صدمه زدن به دیگران هستند. ما تمایل داریم که درباره خودمان خوب فکر کنیم و چنین مکالماتی عزت نفس ما را تهدید می کند.
حالت تدافعی و جبههگیری در واقع تنها راهی برای این است که سرزنش را به گردن شریک زندگی خود برگردانید. شما با این کار می گویید که مشکل خودتان نیستید، شریک زندگیتان است. امتناع از پذیرفتن مسئولیت برای نقش خود در موقعیت (حتی اندک) می تواند باعث شود که شریک زندگی تان احساس نادیده و ناشنیده گرفته شدن داشته باشد.
حالت تدافعی مداوم در یک رابطه نشانه بدی است. این بدان معنی است که شریک دفاعی حاضر نیست به رفتار خود نگاه کند و آن را برای جلوگیری از هر چیزی که به طرف مقابل آسیب می رساند، تنظیم کند. این بدان معناست که شریک تدافعی با طرف مقابلش صرفاً به عنوان یک هدف برای برآوردن نیازهای خود رفتار می کند و نه یک فرد کامل با نیازها، احساسات و ایده های خاص خود.
اگر همسرتان دائماً نسبت به شما (و شما نسبت به او) واکنش تدافعی نشان میدهد، ممکن است زمان آن رسیده باشد که به رابطه خود نگاه کنید. شاید زمان پایان دادن به همه چیز فرا رسیده باشد.
تحقیر
سوار سوم تحقیر است. وقتی به دیگران بی احترامی می کنیم، آنها را تحقیر می کنیم.
تحقیر را می توان به طرق مختلف بیان کرد. وقتی به دیگران توهین می کنیم، به آنها طعنه می زنیم، آنها را تقلید می کنیم، از آنها چشم برمیگردانیم یا آنها را مسخره می کنیم در حال تحقیر کردنشان هستیم. و شاید آنها را به اسمهای تمسخرآمیز صدا کرده یا آنها را به هر روشی (ظاهرا به عنوان شوخی) مسخره کنیم. هدف از این رفتار این است که دیگری را کوچک جلوه داده و به او احساس بی ارزشی بدهد.
اگر تا به حال مورد تحقیر قرار گرفته باشید، می دانید که چقدر دردناک است. و رفتار تحقیر آمیز با یک شریک زندگی نشان می دهد که شما برای او، احساسات یا نیازهایش احترامی قائل نیستید.
وقتی تحقیر در یک رابطه وجود دارد، یک پرچم قرمز بزرگ است. این بدان معناست که زوجین دیگر به عنوان شریک زندگی برای یکدیگر احترام قائل نیستند و اکنون فقط در تلاش برای تسلط هستند. دیگر عشق و احترام کمی باقی مانده است و رفته رفته دشمنی و کینه بیشتر خواهد شد.
اگر با شما این گونه رفتار می شود، احتمال زیادی وجود دارد که همسرتان دیگر به شما اهمیتی نمی دهد. اگر با شریک زندگی خود با تحقیر رفتار می کنید، از خود بپرسید که چرا هنوز با او هستید. اگر بین زوجین احترامی وجود نداشته باشد، احتمال کمی وجود دارد که بتوان رابطه را نجات داد.
همچنین بخوانید: 7 راه برای ترمیم یک رابطه شکست خورده
سکوت و بیتوجهی
آخرین سوار آخرالزمانی رابطه سکوت و بیتوجهی به نیازها و خواستههای طرف مقابل است. و این مخرب ترین رفتاری است که میتواند انجام شود. همانطور که حالت تدافعی پاسخی به انتقاد است، سکوت و بیتوجهی معمولاً پاسخی به تحقیر است.
وقتی سکوت در یک رابطه ظاهر می شود، ارتباط اساساً با یک دیوار سنگی از بین رفته است. بیتوجهی زمانی اتفاق می افتد که شنونده از تماس چشمی اجتناب می کند، کناره گیری می کند، خاموش می شود یا به سادگی از پاسخ دادن به شریک زندگی خود دست می کشد.
وقتی یک رابطه به مرحله دیوار سنگی رسیده است، بازیابی آن بسیار سخت میشود (هر چند باز هم غیرممکن نیست). اما این باید یک نشانه بسیار قوی باشد که شاید زمان آن رسیده است که با زندگی مشترک خود خداحافظی کنید.
این حالت زمانی پیش میآید که شما ترجیح می دهید به جای گفتگو هر کاری انجام دهید. شما فقط در مواقع ضروری صحبت می کنید و هرگونه حمله به قلمرو آسیب پذیرتر با فرار یا سکوت سریع مواجه می شود.
نشانههای دیگر اینکه باید در رابطه خود بازنگری کنید
بجز 4 سوار آخرالزمانی رابطه گاتمن، نشانههای دیگری هم وجود دارند که میتوانند بیانگر نیاز به بازنگری شما در رابطهتان باشند. البته شاید همین علائم هم در دل همان چهار رفتار نهفته باشند، اما به هر حال نگاهی ریزتر به آنها خواهیم انداخت.
شما از هم جدا افتادهاید
اگر احساس میکنید عشق بین شما در حال محو شدن است، بدانید که میتواند طبیعی باشد که عاشقان از هم دور شوند. هیچ چیزی وجود ندارد که بگوید ما باید همان کسی باشیم که دیروز، یک سال پیش یا حتی 10 سال پیش بودیم. این روابط هستند که در آزمون زمان مقاومت کرده و با تلاش طرفین آنها رشد می کنند. اگر تمام شاخص های بالا را ارزیابی کرده اید و به این فاکتور نهایی رسیده اید، احتمالا وقت آن رسیده است که در رابطه خود بازنگری کنید.
مورد آزار جسمی یا ذهنی قرار می گیرید
سوء استفاده، توهین و آزار و اذیت به هیچ عنوان پذیرفته و موجه نیست. و به عنوان یک فرد (چه مرد و چه زن)، باید با این موضوع به عنوان یک معامله شکن خودکار رفتار کنیم. زیرا بیشتر از احتمال، اگر یک بار اتفاق بیفتد، دوباره تکرار خواهد شد.
هیچ کس نباید در رابطه ای که در آن مورد آزار کلامی، عاطفی، مالی یا فیزیکی قرار می گیرد، بماند.
عشق نه صدمه می زند و نه کنترل کننده است. و اگر چنین است، با خیال راحت از این رابطه خارج شوید و از سایر بازماندگان، خانواده، دوستان قابل اعتماد و حتی یک درمانگر حمایت دریافت کنید.
همچنین بخوانید: 5 راه برای پایان دادن به سوء استفاده در یک رابطه
ارزش های خود را به خطر انداختهاید
یکپارچگی و ارزش های شما تجسم شخصیتتان به عنوان یک فرد است. و هنگامی که اینها به خطر افتادند، بدانید که این یک پرچم قرمز واضح برای این است که زمان بازنگری جدیتر شما فرا رسیده است. وقتی ارزشهای شما به خاطر «در یک رابطه بودن» به خطر میافتد، وقت آن است که ارزش خود را خارج از آن رابطه (البته به صورت مشروع) دوباره ارزیابی و تأیید کنید. هیچ یک از طرفین در یک رابطه نباید جوهره شخصیت خود را از دست بدهند. توجه به این نکته مهم است که روابط به جای اینکه ما را کاهش دهند و از بین ببرند به منظور ارتقا و تکامل ما هستند. اگر در رابطهتان بیشتر مورد انتقاد قرار میگیرید تا مورد تحسین، وقت آن است که دوباره همه چیز را ارزیابی کنید.
شما نمی خواهید با یکدیگر رابطه جنسی داشته باشید
رابطه جنسی همه چیز نیست، اما قطعاً در یک رابطه بسیار مهم است. اگر از نظر جنسی سرد شده اید، این می تواند به این معنی باشد که چیزی (چه از نظر جسمی یا روحی) اشتباه است. اگر این وضعیت نتیجه احساسات شما نسبت به یکدیگر است، این نشانه واضحی است که رابطه در مسیر درست پیش نمی رود.
همچنین بخوانید: رابطه جنسی در روابط چقدر اهمیت دارد؟
شما دیگر به یکدیگر اهمیتی نمی دهید
برعکس عشق چیزی است با نام بی تفاوتی، و هنگامی که به نقطه ای رسیدید که دیگر به شریک زندگی، رابطه یا حتی خودتان اهمیتی نمی دهید، احتمالا وقت آن است که بروید. حتی گفتن آن هم سخت است، اما احتمالا در حال ادامه دادن مسیر اشتباهی هستید.
رابطه شما یک طرفه است
وقتی یک نفر همیشه 99.9 درصد تلاش می کند و دیگری به طور مداوم 0.1 درصد تلاش می کند، این یک رابطه یک طرفه است. از خود بپرسید که ارزش افزوده در این رابطه از کجا می آید؟ واقعا از این رابطه چه نتیجه ای کسب میکنید؟ البته، در یک رابطه مواقعی وجود دارد که یکی از طرفین بیشتر می دهد و بالعکس و تا زمانی که تلاش متقابل باشد این هیچ اشکالی ندارد. تعریف کلمه رابطه نشان می دهد که بیش از یک نفر برای مشارکت در آن لازم است. اگر رابطه شما دائماً یک طرفه است، پس این یک رابطه نیست. بنابراین باید فکری بکنید.
شما نمی توانید با یکدیگر ارتباط برقرار کنید
هیچ کس ذهن خوان نیست. اگر نتوانید با شریک زندگی خود - به خصوص به شیوه ای سالم - ارتباط برقرار کنید، رابطه شما هرگز موفق نخواهد بود. راستش را بخواهید، اگر نمی توانید به شریک زندگی خود بگویید چه احساسی دارید، پس به چه کسی می توانید بگویید؟ و اگر فکر میکنید دلیل اینکه نمیتوانید با همسرتان ارتباط برقرار کنید این است که او افکار و نظرات شما را خفه میکند، این نشاندهنده واضحتر این است که چیزی در رابطه شما اشتباه است.
نیازهای شما برآورده نمی شود
رابطه سالم زمانی است که نیازهای طرفین در آن برآورده میشود. آنجا جایی است که امنیت برای آسیبپذیر بودن وجود دارد و همدیگر را انتخاب میکنید و به طور مداوم روی رابطه کار میکنید. زمانی که آن چیزها دیگر درست نیستند یا دیگر قادر به برقراری ارتباط و شنیدن یکدیگر نیستید، ممکن است زمان جدایی فرا رسیده باشد. وقتی زمان بیشتری را صرف درخواست چیزهایی می کنید که به دریافت آنها نیاز دارید و هیچ تغییری نمی بینید، شاید زمان رفتن فرا رسیده باشد.
با هم احساس خوشبختی نمیکنید
شما اولویت اولت خودتان هستید و اگر احساس خوشبختی نمیکنید، این یک نشانه واضح است، پس اوضاع درست نیست. چگونه این را خواهید دانست؟ شما مرتباً احساس ناراحتی می کنید، بیشتر و بیشتر منزوی می شوید و از انجام کارهای معمول خود لذت نمی برید. اگر احساس میکنید منفیگرایی به اندازهای فراگیر است که نمیتوانید مشخص کنید از کجا آمده است، بهتر است با یک دوست، مشاور یا درمانگر مورد اعتماد صحبت کنید.
آیا شما باید جدا شوید؟
نکته مهمی که باید به خاطر داشته باشید این است که همه زوج ها گاهی اوقات درگیر انتقاد، حالت تدافعی، تحقیر و سکوت می شوند. اما وجود مداوم یک یا چند مورد از این رفتارها نشانه قطعی است که چیزی در رابطه شما درست نیست.
البته، اگر هر دوی شما مایل به تلاش برای اصلاح هستید، یک زوج درمانگر میتواند به هر دوی شما کمک کند استفاده از این راهبردهای ارتباطی را متوقف کنید و ابزارهایی را در اختیار شما قرار دهد تا به طور موثر احساسات خود را به اشتراک بگذارید. و در نهایت، خود شما بهترین قاضی برای رابطه و موقعیت خود هستید.
منابع