عشق پیچیده است، و گاهی اوقات برای در کنار هم نگه داشتن مردم کافی نیست. شما می توانید کسی را از صمیم قلب دوست داشته باشید، اما معنی آن این نیست که او فرد مناسبی برای شما بوده یا شرایط ایده آل است. حتی زمانی که هر دو خیلی یکدیگر را دوست دارید، ممکن است روابط خود را از دست بدهید.
اگر کسی که دوستش دارید دیگر کنارتان نباشد چه؟ وقتی برای اولین بار زن و شوهر شدید، جدا نشدنی بودید. هر فرصتی که داشتید پیامک می فرستادید و حتماً حداقل ده بار در روز احساس خود را به یکدیگر میگفتید.
با این حال، اکنون زندگی و شرایط مانع می شود. این بدان معنا نیست که عشق شما تغییر کرده است، اما نو و تازه بودن پیوند شما از بین رفته است. دیگر سفرهای تصادفی خارج از شهر وجود ندارد تا بتوانید با هم تنها باشید، زیرا برنامه کاری شما اجازه چنین کارهایی را نمی دهد.
شما باید عشق را تغذیه کنید
فقط به این دلیل که همسرتان اوقات خوشی ندارد ارسال گل به او را متوقف کردهاید، یا شاید دیگر به او کارت نداده اید تا به او بگویید واقعاً چه احساسی دارید. هنگامی که برای مدت طولانی با هم هستید، به یک الگوی قابل پیش بینی رضایت می دهید. به نظر شما چرا بسیاری از مردم نیاز دارند که گهگاه روابط خود را از نو بسازند؟
مسئله این است که اگر از خواب بیدار نشوید و متوجه نشوید که داشتن یک رابطه کار و تلاش می خواهد، عزیزتان را از دست خواهید داد. فرض کنید گیاهی را از گلخانه برای خانه خود خریداری کرده اید. اگر وقتی که آن گیاه خشک و تشنه است آبیاریاش نکنید چه اتفاقی میافتد؟ طولی نمی کشد تا گیاه پژمرده شود و بمیرد.
خبر خوب این است که بسیاری از گیاهان را می توان نجات داد و حتی در یک خشکسالی در حال پوسیدگی دوباره به زندگی بازگرداند. همین را می توان در مورد روابط شما نیز گفت. حتی اگر چیزها فراتر از نقطه بازگشت به نظر برسند، اگر عمر کمی باقی مانده باشد، همیشه امید وجود دارد.
ده دلیل اصلی اینکه افراد با وجود عاشق بودن باز هم روابط خود را از دست می دهند
آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا مردم حتی در زمانی شدیدا عاشق هستند و یکدیگر را دوست دارند، باز هم رابطه خود را از دست می دهند؟ چه چیزی باعث می شود شعله عشق در زوجی که هنوز نسبت به یکدیگر آن را احساس می کنند خاموش شود؟ آیا آنها غرق دغدغه های زندگی شده اند؟ در اینجا مهمترین دلایل دور شدن افراد از یکدیگر آورده شده است.
1. ارتباطات می میرد
ارتباط بخش اساسی هر رابطه است. در حالی که نمی توانید در ابتدا صبر کنید تا با شریک زندگی خود صحبت کنید، ممکن است متوجه شوید که در ادامه همان صحبت کردن ساده دیگر کار آسانی نیست. اگر با یکدیگر گفتگو نکنید، چگونه میفهمید که در زندگی به چه چیزی فکر میکنید، احساس میکنید یا در حال گذراندن آن هستید؟
یکی از بزرگترین دلایلی که مردم یکدیگر را از دست میدهند این است که از داشتن ارتباط خودداری میکنند، و این دیوارهایی را دور قلبشان میسازد. همچنین در را برای شک و گمان باز گذاشته و ذهن طرفین را در مورد اینکه چرا همسرشان دیگر با آنها ارتباط برقرار نمی کند، باز می گذارد.
2. اولویت ها خارج از تعادل هستند
مردم برای کاری که می خواهند آن را در زندگی انجام دهند همیشه وقت دارند. در روزهای اول رابطه تان، تمام شب را بیدار می ماندید و با تلفن صحبت می کردید یا پیام می دادید. آیا به خاطر دارید که روز بعد به خاطر کم خوابی شب گذشته خود را به سختی به محل کار کشیده باشید؟
وقتی تازگی رابطه شروع به از بین رفتن می کند، می دانید که خواب مهمتر از تحت تاثیر قرار دادن کسی است که از قبل شما را دوست دارد. بخش غم انگیز این است که به راحتی اجازه می دهید مسئولیت های شغلی، خستگی و سایر مسائل مانع از گذراندن وقت شما با معشوقتان شود. به یاد داشته باشید، اگر او در زندگی شما اولویت دارد، می توانید و برایش وقت بگذارید.
3. کس دیگری برای تعریف کردن انتخاب می شود
آخرین باری که از موهای زیبای عشق خود تعریف کردید کی بوده است؟ آخرین بار کی به او گفتید که چقدر عطر تنش را دوست دارید؟ گفتن این چیزها به یکدیگر هنگام تلاش برای تحکیم رابطه بسیار مهم است، اما زمانی که قلب او را تسخیر کردید احساس نیاز به گفتن چنین چیزهایی آنقدرها هم بالا نیست.
فرقی نمی کند دو ماه یا بیست سال با هم باشید. این مسئولیت شماست که به طرف مقابل احساس نیاز و خواستن بدهید. بسیاری از مردم روابط خود را از دست می دهند زیرا آنچه را که دوست دارند بشنوند به شریک خود نمی گویند و شخص دیگری را پیدا می کنند که بیش از حد مشتاق است که چنین چیزهایی را به او بگوید.
4. عزت نفس پایین
خیلی وقتها، کنار هم نماندن هیچ ربطی به اشتباهی که شما انجام میدهید ندارد، اما مسئله این است که شما احساس می کنید به اندازه انتظارات همسرتان عمل نمیکنید. عزت نفس پایین ممکن است باعث شود فکر کنید انتظارات همسرتان را برآورده نمی کنید. ممکن است از صمیمیت بترسید و بخواهید از هر رابطه عاشقانه دوری کنید زیرا می ترسید به اندازه کافی خوب نباشید.
مهم است که در مورد مسائل مربوط به احترام صحبت کنید و به طرف مقابل بگویید چه احساسی دارید. او می تواند به شما کمک کند تا در مورد برخی از این موضوعات صحبت کنید و به شما اطمینان دهد که افکار شما متعلق به او نیست.
5. مشکلات مالی
وقتی قدمی برای ازدواج یا زندگی مشترک برمی دارید، ممکن است با مشکلات مالی دست و پنجه نرم کنید.
عدهای از محققین میخواستند رایجترین دلایلی اینکه چرا ازدواج همیشه جواب نمیدهد را کشف کنند. آنها دریافتند که مسائل مالی یکی از شایع ترین دلایل جدایی زوج ها است. چه به اندازه کافی پول در نمی آورید یا طرف مقابل آن را طوری خرج می کند که انگار شما اسکناس ها را در زیرزمین چاپ می کنید، مشکلات مالی می تواند خسارت قابل توجهی بر روابط وارد کند.
6. خیانت
اگر شریک زندگی شما اولویت اصلی شما نیست، در را باز می گذارید تا شخص دیگری وارد قلب شما شود. وقتی به درستی ارتباط برقرار نمی کنید و ارتباطی که قبلا داشتید را ندارید، خودتان را برای برخی مسائل واقعی آماده می کنید. خیانت به این معنی نیست که کسی که با او هستید را دوست ندارید. این به سادگی به این معنی است که مشکلی در رابطه شما وجود دارد که شما به آن توجه نمی کنید.
روانشناسان بیان می کنند که خیانت یک راهبرد خروج ذهنی از رابطه ای است که مشکل دارد. به گفته آنها، خیانت نشانه ای از این است که یکی از طرفین می خواهد از رابطه بیرون بیاید.
همچنین بخوانید: چرا افراد متاهل خیانت می کنند؟ علل و خطرات خیانت در ازدواج
7- نادیده گرفتن نیازهای یکدیگر
هر فرد زنده نیازهایی دارد که عاطفی و فیزیکی هستند. وقتی آن نیازها را برآورده نمی کنید، یکی از راه های از دست دادن رابطه خود را باز میکنید. شریک زندگیتان به شما نیاز دارد و میخواهد که با او صمیمی باشید، زیرا این یکی از راه های نشان دادن عشق است.
علاوه بر این، او به شما نیاز دارد که هنگام گریه کردن در آغوشش بگیرید، زمانی که دنیایش در حال خراب شدن است، آنجا باشید و از او حمایت کنید. وقتی دیگر به نیازهای طرف مقابل اهمیت نمی دهید و آنها را نادیده میگیرید، دستوری برای فاجعه صادر میکنید.
8. مشکلات مربوط به تعهد
عشق و تعهد دو چیز کاملا متفاوت هستند. اگر چیزی در گذشته یکی از شما یا هردو وجود داشته باشد که شما را نسبت به تعهد مشکوک کند همه چیز سخت می شود. در واقع، بلندمدت کردن آن ممکن است سخت باشد.
وقتی یک شریک زندگی خیانتکار شما را آزار داده یا می بینید که والدینتان طلاق دردناکی را پشت سر می گذارند، ترس از تعهد به سراغ شما میآید. با این حال، ممکن است طرف مقابل مایل نباشد برای مدت طولانی در منطقه دوستی بماند.
همچنین بخوانید: 10 سوالی که باید برای سنجش وفاداری و تعهد شریک زندگی خود از او بپرسید
9. دروغگویی
تنها چیزی که بدتر از این است که کسی به شما نگوید که در زندگی اش چه می گذرد، کسی است که در مورد آن دروغ می گوید. آیا تا به حال با کسی صداقت کمی دارد رابطه داشته اید؟ اعتماد یکی از اجزای اساسی یک مشارکت است و اگر نتوانید به یکدیگر اعتماد کنید، رابطه شما دوام نخواهد داشت.
10. ناسازگاری جنسی
هر فردی یک میل جنسی دارد که توسط هورمون های بدن او دیکته می شود. اگر یک نفر میل جنسی بالاتری نسبت به دیگری داشته باشد، می تواند باعث ایجاد برخی مشکلات واقعی شود. ممکن است یکی از طرفین بخواهد چندین بار در هفته با همسر خود رابطه جنسی داشته باشد، در حالی که طرف دیگر فقط به چند بار در ماه راضی است.
ضروری است که حتی اگر تمایلی به رابطه جنسی نداشته باشید، همیشه نیازهای طرف مقابل را در نظر بگیرید. اگر طرف مقابل شما احساس کند که نیازهایش برآورده نشده است، این امکان وجود دارد که به سرعت او و رابطه خود را از دست بدهید.
همچنین بخوانید: رابطه جنسی در روابط چقدر اهمیت دارد؟
آخرین افکار در مورد از دست دادن روابط حتی زمانی که عاشق هستید
به قول یک ترانه سرای معروف: عشق میدان جنگ است. و این جمله حقیقت مطلق است. بسیاری از افراد وارد روابط متعهدانه نمی شوند زیرا می دانند که برای بهبود اوضاع کار زیادی کردهاند. حتی اگر زندگی مشترک خوبی با همسرتان داشته باشید، این ممکن است به همین شکل پیش نرود.
اگر همیشه نیازهای همسرتان و خواستههای او را در نظر بگیرید، مفیدترین کار خواهد بود. با او ارتباط برقرار کنید و همیشه در مورد احساسات خود صادق باشید. اگر مسائل مالی وجود دارد، روی آنها کار کنید تا به روابط شما آسیب نزند.
اگر نمیخواهید روابط خود را از دست بدهید، باید خود را کاملاً به کسی که دوستش دارید بسپارید.