شما هم مانند اکثر مردم احتمالاً این ضرب المثل قدیمی را شنیده اید که می گوید: «سکوت طلا است». اما وقتی صحبت از روابط می شود، آیا واقعاً چنین است؟ اکثر روانشناسان بر این عقیده هستند که این بستگی به موقعیت دارد.
هنگامی که سکوت، یا، بهتر است بگوییم، امتناع از شرکت در یک مکالمه، به عنوان یک تاکتیک کنترلی برای اعمال قدرت در یک رابطه مورد استفاده قرار گیرد، آنگاه تبدیل به "سکوت درمانی" می شود که سمی، ناسالم و توهین آمیز است. اما، اگر سکوت به معنای صرف مهلت زمانی برای فکر کردن به مسائل و سپس پرداختن به موضوع در زمان دیگریباشد، این اصلاً با مورد قبلی یکسان نیست.
سکوت کردن در مقابل سکوت درمانی
زمان هایی در روابط وجود دارد که سکوت کردن قابل قبول و حتی سازنده است. به عنوان مثال، یک زن و شوهر، یا حتی دو پارتنر، ممکن است از یک مشاجره شدید فاصله بگیرند تا فکر خود را آرام یا جمع کنند. چیزی که این سکوت را از سکوت درمانی متمایز می کند این است که مهلت زمانی ذهنی است و این فرض یا توافق وجود دارد که آنها بعداً دوباره موضوع را بررسی خواهند کرد.
همچنین مواردی وجود دارد که قربانی آزار به عنوان راهی برای ایمن ماندن و جلوگیری از تشدید وضعیتی که توهین آمیز است، سکوت می کند. در این مواقع، قربانی میداند که گفتن چیزی - حتی اگر شریک زندگیاش آن را بخواهد - فقط وضعیت را تشدید میکند و منجر به آزار بیشتر میشود.
هنگامی که یکی از زوجین در حال استفاده از نام های توهین آمیز یا سایر اشکال سوء استفاده کلامی است، زوجی که مخاطب قرار می گیرد ملزم به تعامل با آن شخص نیست. در واقع، ایجاد یک مرز یا حذف خود از یک موقعیت توهین آمیز و پر از سوءاستفاده، کاملاً منطقی و سالم است.
ساکت ماندن در یک موقعیت توهین آمیز نمونه ای از سکوت درمانی نیست. این می تواند به مفیدی حفظ کردن خود باشد.
بنابراین، نکته کلیدی این است که بدانید چگونه بین سکوت درمانی - تاکتیکی که توسط افراد آزاردهنده و کنترل کننده استفاده می شود - و سایر اشکال سکوت در یک مشارکت تفاوت قائل شوید.
شناسایی سکوت درمانی
به طور کلی، سکوت درمانی یک تاکتیک دستکاری است که می تواند مسائل مهم در یک رابطه را حل نشده باقی بگذارد. همچنین میتواند باعث شود که طرف مقابل احساس بیارزشی، دوست داشته نشدن، صدمه دیده بودن، سردرگمی، ناامیدی، عصبانی و بیاهمیت بودن کند.
هنگامی که یکی یا هر دو شریک زندگی اخم می کنند، یا از صحبت کردن امتناع می ورزند، نوعی قدرت ظالمانه در رابطه اعمال می کنند که توسط آن نه تنها شریک زندگی خود را می بندد، بلکه به او اطلاع می دهند که به اندازه کافی برای برقراری ارتباط یا همکاری اهمیتی ندارد.
افراد از سکوت درمانی برای کنترل موقعیت یا گفتگو استفاده می کنند. آنها همچنین از آن به عنوان ابزاری برای اجتناب از مسئولیت یا اعتراف به اشتباه استفاده می کنند.
به عنوان مثال، اگر از اینکه شریک زندگی تان بیشتر شب ها دیر به خانه می آید ناراحت هستید، ممکن است مکالمه ای را شروع کنید که در آن احساسات خود را بیان کرده و سعی بر مشخص کردن این داشته باشید که چرا شریک زندگی تان معمولا دیر می کند.
شریکی که نمیخواهد مسئولیت آسیب رساندن به شما را بپذیرد، یا نمیخواهد رفتار خود را بپذیرد یا تغییر دهد، ممکن است با گفتن "من در مورد این صحبت نمیکنم" پاسخ دهد، یا ممکن است اصلاً چیزی نگوید. و اینجاست که شما را به کلی نادیده می گیرد.
این امتناع از صحبت کردن، با درخواست برای به تعویق انداختن مکالمه و رسیدگی به آن در زمانی دیگر متفاوت است. در مورد اول موضوع در زمانی که برای هر دو طرف راحتتر است و میتواند انتخاب سالمی باشد، مورد بحث قرار میگیرد.
سکوت درمانی، امتناع صریح از بحث در مورد موضوع یا مشکل، چه در همان زمان یا در زمانی دیگر است.
به عبارت دیگر، سکوت این افراد گفتگو را منحرف کرده و میگوید که موضوع خارج از محدوده است. هنگامی که این اتفاق می افتد، فردی که سکوت درمانی را دریافت می کند باید به تنهایی با درد و ناامیدی خود دست و پنجه نرم کند. هیچ فرصتی برای حل مسئله، سازش یا درک موقعیت شریک زندگی آنها وجود ندارد.
در نتیجه، آنها اغلب با احساس صدمه دیدن، مورد بی مهری قرار گرفتن، نارضایتی و سردرگمی رها می شوند. علاوه بر این، این موضوع یا مشکل صرفاً به این دلیل که یکی از شرکا از بحث در مورد آن امتناع میکند، از بین نمیرود. این رابطه به چرک شدن ادامه داده و از بین خواهد رفت. در نهایت، این مسائل چرکین می تواند بسیار زیاد شده و حتی ممکن است منجر به طلاق شود.
وقتی سکوت توهین آمیز است
اگر تا به حال خود را در موقعیتی قرار داده باشید که کسی سکوت درمانی را با شما انجام بدهد، ممکن است آزاردهنده بودن آن را حس کرده باشید. آن فرد ممکن است از صحبت با شما امتناع کرده یا حتی حضور شما را نادیده گرفته باشد.
گاهی اوقات سکوت می تواند یک چیز مثبت باشد، به خصوص اگر باعث شود مردم از گفتن چیزهایی که ممکن است بعداً از آنها پشیمان شوند امتناع کنند. در مواقع دیگر، سکوت واکنشی ناسالم به چیزی ناراحت کننده است، اما با گذشت زمان، سکوت فروکش می کند و زن و شوهر می توانند به نوعی راه حل دست یابند.
گاهی اوقات سکوت به سکوت درمانی بدل شده و به الگویی از رفتار مخرب تبدیل می شود. وقتی این اتفاق میافتد، تبدیل به یک تاکتیک کنترلی میشود که از نظر احساسی توهینآمیز است.
همچنین بخوانید: 12 نشانه یک رابطه سمی
افرادی که از سکوت درمانی به عنوان راهی برای به دست آوردن قدرت یا اعمال کنترل در یک رابطه استفاده می کنند:
- از سکوت درمانی برای پایین کشیدن شما استفاده م کنند
- روزها یا هفته ها با شما سردی می کنند
- از صحبت کردن، برقراری تماس چشمی، پاسخ به تماس ها یا پاسخ دادن به پیامک های شما خودداری می کنند
- وقتی همه چیز بر وفق مراد خودشان پیش نمیرود، به سکوت درمانی متوسل می شوند
- از آن به عنوان راهی برای اجتناب از مسئولیت رفتار بد خود استفاده می کنند
- وقتی آنها را ناراحت می کنید، شما را با سکوت درمانی تنبیه می کنند
- از شما می خواهند که عذرخواهی کرده یا تسلیم خواسته های آنها شوید تا با شما صحبت کنند
- از تصدیق شما امتناع می ورزند تا زمانی که خود را کوچک کرده و این را از آنها درخواست کنید
- از سکوت به عنوان یک روش منفعلانه-پرخاشگرانه برای کنترل رفتار شما استفاده می کنند (تا مثلاً تسلیم خواسته هایشان شده یا از رفتارهای خاصی اجتناب کنید تا آنها هم سکوت درمانی را تمام کنند)
- هنگامی که سعی می کنید با امتناع از صحبت کردن، خود را اثبات کنید، شما را ساکت می کنند
- برای حفظ سکوت، تحقیر را به کار می گیرند
- به خشم و خصومت متوسل می شوند تا دهانتان را ببندید
- از آن به عنوان ابزار اصلی مقابله با تعارض استفاده می کنند
زمانی که فردی با استفاده از سکوت درمانی، توانایی برقراری ارتباط و همکاری با یکدیگر را از بین می برد، فرد مقابل اغلب برای بازگرداندن جنبه کلامی رابطه تلاش زیادی می کند. این به فرد ساکت اجازه می دهد تا احساس حقانیت، قدرتمندی و کنترل داشته باشد، در حالی که فرد گیرنده احساس سردرگمی کرده و حتی شاید از تمام شدن رابطه بترسد.
علاوه بر این، فرد ساکت با موفقیت شرایط را تغییر داده است. اکنون گفتگو بر سر مماشات با آنهاست و نه در مورد موضوع مورد بحث. در حالی که مسائل حل نشده باقی می مانند، مسئله واقعی اغلب در تلاش برای به دست آوردن مجدد تعادل و ارتباط در رابطه از بین می رود. و وقتی این الگوی رفتاری به طور منظم اتفاق میافتد، هم سمی و هم توهینآمیز است.
تحقیق و پژوهش
محققان دریافتهاند که سکوت درمانی توسط مردان و زنان برای خاتمه دادن به رفتارها یا کلمات شریک زندگی به جای تحریک آنها استفاده میشود. در روابط توهینآمیز، سکوت درمانی برای دستکاری طرف مقابل و ایجاد قدرت بر آنها استفاده میشود.
از سکوت به عنوان سلاحی برای قطع مکالمات معنی دار، توقف جریان اطلاعات و در نهایت آسیب رساندن به طرف مقابل استفاده می شود.
در واقع، تحقیقات نشان می دهد که نادیده گرفتن یا کنار گذاشتن یک فرد، همان ناحیه ای از مغز را فعال می کند که با درد فیزیکی فعال می شود.
در همین حال، در روابط غیر توهین آمیز، سکوت درمانی اغلب به عنوان تعاملات تقاضا - کناره گیری نامیده می شود. در این موقعیتها، یکی از طرفین خواستههایی را مطرح میکند در حالی که شریک دیگر کنارهگیری میکند یا ساکت میشود. اگرچه این تعاملات ممکن است شبیه به سکوت درمانی به نظر برسد، اما انگیزهها در این دو مورد با هم متفاوت است.
در تعاملات تقاضا - کناره گیری ، شریکی که درخواست دارد احساس میکند که درها بسته است و نیازهای عاطفیاش برآورده نمیشود، در حالی که شریکی که کنارهگیری می کند، به دلیل احساسات جریحهدار و عدم تمایل یا ناتوانی در صحبت کردن در مورد آنها ساکت میشود.
اگرچه هر دو رویکرد توهین آمیز تلقی نمی شوند - درخواست و کناره گیری - می تواند به رابطه آسیب بزنند.
علاوه بر این، تحقیقات نشان میدهد که زوجهایی که در الگوهای تقاضا-کنارهگیری درگیر هستند، بیشتر از رابطه خود ناراضی هستند. آنها همچنین صمیمیت کمتر و ارتباط ضعیف تری را تجربه می کنند. علاوه بر این، زمانی که این الگوی رفتاری وجود داشته باشد، اضطراب و پرخاشگری در یک رابطه بیشتر می شود.
نحوه پاسخگویی
اگر رابطه شما تعاملات تقاضا و کناره گیری را تجربه می کند، باید از آنچه واقعا در حال وقوع است آگاه شوید. در بیشتر موارد، شریک تقاضا کننده احساس می کند که رها شده است و شریک ساکت احساس ترس می کند و سکوت او راهی برای محافظت از خود در برابر درد بیشتر است.
برای حل این مشکل، هر دو طرف باید مسئولیت رفتار خود را پذیرفته و سعی در همدردی با شریک خود داشته باشند.
به همین ترتیب، هر دوی شما باید سعی کنید راه های موثرتری برای مقابله با احساسات و موقعیت های دشوار بیابید. استفاده از جملات "من" به جای گفتن "تو" معمولا موثرتر و کمتر تهدید کننده است. شروع یک جمله با "تو" تقریباً بلافاصله طرف مقابل را در حالت دفاعی قرار می دهد.
اگر در شکستن این الگوی ارتباطی در رابطه خود مشکل دارید، زوج درمانی و مشاوره زوجین می تواند برای شما مفید باشد. با کمک یک فرد بی طرف، هر دوی شما می توانید راه های موثرتری برای برقراری ارتباط و مدیریت تعارض در رابطه خود بیاموزید.
اگر سکوت درمانی بخشی از یک موضوع سوء استفاده عاطفی بزرگتر باشد، برای فرد قربانی مهم است که آنچه که در حال وقوع است را تشخیص داده و کمک بگیرد.
از ابداع راه هایی برای ترغیب شریک زندگی خود به صحبت با شما یا تصدیقتان خودداری کنید. اگر می توانید با خیال راحت این کار را انجام دهید: زمانی که شریک زندگی تان به شما سکوت درمانی می دهد، از آنجا دور شوید و کاری را انجام دهید که از آن لذت می برید.
اگر شریک زندگی شما تمایلی به تغییر ندارد، مهم است که امنیت عاطفی و فیزیکی خود را در اولویت قرار دهید. سوء استفاده عاطفی مضر است و به خصوص زمانی که شریک خشن احساس می کند که کنترل خود را از دست داده است، می تواند به خشونت فیزیکی تبدیل شود. یک تراپیست با تجربه می تواند به شما کمک کند تا با خیال راحت موقعیت را طی کرده و تصمیم مناسب خود را بگیرید.
سخنی از دنیای موسیقی درمانی در مورد سکوت درمانی
اگر در رابطهای توهینآمیز با سکوت درمانی روبرو هستید، خودتان را سرزنش نکنید. مهم نیست چه چیزی به شما گفته می شود، به هر حال سکوت شریک زندگی تان تقصیر شما نیست. اگر شریک زندگی شما تمایلی به تغییر ندارد، ممکن است لازم باشد در برخی مواقع گزینه های خود از جمله تجدید نظر در رابطه خود را در نظر بگیرید.