من همیشه در زمینه مشاوره با زوج ها کار می کنم و شکایت اصلی که از زن و مرد می شنوم احساس عدم رضایت و ناخوشایند بودن ازدواج برای آنها است. اگر شما هم در زندگی مشترک خود این احساس را دارید، یک خبر خوب برایتان دارم!
خبر خوب این است که ممکن است مشکل از خود شما بوده و به همسر و شریک زندگیتان هیچ ربطی نداشته باشد. و حتما در این لحظه میپرسید که چرا این خبر خوب است؟ چون همیشه میتوانید روی خودتان کار کنید، در حالی که نمیتوانید شریک زندگیتان را مجبور کنید روی مسائلش کار کند.
در اینجا 8 دلیل ناموفق بودن ازدواج شما وجود دارد که ربطی به شریک زندگیتان ندارد
۱- نیازهای خود را بیان نمی کنید
بسیاری از افراد برای خشنود کردن والدین خود به هر قیمتی تربیت می شوند، به خصوص اگر والدین آنها غیرقابل پیش بینی، بی ثبات، افسرده، یا ازدواج خود ناراضی باشند. آنها یاد میگیرند که حتی اگر روی اجاق هستند، نیازهایشان را روی آتش بگذارند! و این تا بزرگسالی ادامه پیدا میکند. در روابط بزرگسالان، ناتوانی یا عدم تمایل به بیان نیازهای خود اولین قدم در ایجاد پویاییهای تلخ و رنجشآور در روابط است.
2. شما خودتان را دوست ندارید
گفتن این حرف خیلی کلیشه ای است، اما اگر خودتان را دوست نداشته باشید، نمی توانید دیگری را دوست داشته باشید. وقتی عمیقاً ناامن یا ناراضی هستید، متوجه می شوید که همیشه به دنبال شماره یک هستید. شما نمی توانید خودتان را آزادانه ببخشید، زیرا می ترسید چیزی پس نگیرید. وقتی عمیقاً از خود ناراضی هستید، مسائل تربیتی تقریباً همیشه مطرح هستند.
همچنین بخوانید: 20 جمله تاکیدی روزانه که به شما یادآوری می کند خود را دوست داشته باشید
3. شما در سایر جنبه های زندگی خود ناکام هستید
اگر احساس ناامیدی می کنید یا در حرفه خود گیر کرده اید، یا از نحوه برخورد والدین خود ناراضی هستید یا هیچ دوستی کاملی ندارید، احتمالاً این ناامیدی سرریز می شود و ازدواج شما را مسموم می کند. زوجین نمی توانند و نباید برای یکدیگر همه چیز باشند. اولین قدم در زمانی که احساس می کنید در زندگی زناشویی خود گیر کرده اید این است که به این فکر کنید که در کجای زندگی خود احساس گیر و ناکامی کرده اید.
طبق تحقیقات، زنانی که معتقدند موقعیتهای بالاتری نسبت به شوهرانشان دارند، در واقع بیشتر در معرض رنجش یا خجالت قرار میگیرند و این به رضایت زناشویی آنها لطمه میزند. با این حال، زمانی که زنان احساس میکنند که شوهرانشان از حمایتهای بالایی مانند کمک به مسئولیتهای خانگی یا مراقبت از کودک و سالمند برخوردار هستند، داشتن موقعیتهای بالاتر از همسرانشان با بیثباتی زناشویی همراه نیست.
4. مشکلات دلبستگی حل نشده ای دارید
اگر خود را در دسته افرادی که یک سبک دلبستگی دلمشغول یا اجتنابی دارند طبقه بندی می کنید، احتمالاً به دلیل رابطهای است که با والدینتان در دوران رشد داشتهاید. درمان بینشمحور برای کمک به شما در حل مسائل اصلی دلبستگی و درک اینکه چگونه نیازهای برآورده نشده شما در دوران کودکی بر تواناییتان برای داشتن یک رابطه عاشقانه ایمن و رضایتبخش در بزرگسالی تأثیر میگذارد بسیار ارزشمند است.
این بدان معنا نیست که دوران کودکی شما یا والدینتان بد بوده اند. گفته می شود که اگر هنگام فکر کردن به دوران کودکی خود احساس ناراحتی، گناه، اضطراب، غم و عصبانیت دارید، ساده لوحانه است که فکر کنید این احساسات خفه شده بر توانایی شما برای اعتماد و ارتباط با همسرتان تأثیر نمی گذارد.
5. به خانواده خود اجازه می دهید که رابطه و ازدواج شما را مسموم کنند
اگر خانواده شما بیش از حد درگیر زندگی مشترک شما و مزاحم آن هستند، این یک راه تقریبا قطعی برای از بین بردن ازدواج شما است. من این را چندین بار از نزدیک دیدهام. وقتی دیگر اعضای خانواده بیش از حد روی ازدواج شما سرمایه گذاری می کنند، به خصوص اگر در مورد همسرتان بد صحبت می کنند، به عبارتی بالینی، این یک صحنهسازی بد است.
اگر تعیین مرزهایی با اعضایی از خانواده که میدانید در بهترین حالت سختگیر و در بدترین حالت سمی هستند دشوار است، تراپی میتواند به شما کمک کند تا از این نقش وابسته خارج شوید.
تحقیقات قبلی روی مادران و دختران نشان داده است که مشکلات مربوط به طرد و انتقاد یا نفوذ با تعارض در رابطه مرتبط است. به طور مشابه، نظریه مربوط به روابط زن و شوهر باعث شد که محققان انتظار داشته باشند که پیشبینی چنین مشکلاتی روابط ضعیفتری را پیشبینی میکند.
همچنین بخوانید: 10 نشانه یک مادر سمی و نحوه برخورد با آن
6. یک ازدواج بد را در حال رشد می بینید و ناخودآگاه دارید آن را تکرار می کنید
ممکن است فردی مانند یکی از والدین خود را انتخاب کرده باشید (در این مورد، مشکل از شریک زندگی شماست اما به نوعی نه) یا با رفتار خود پویایی شبیه آنچه که در گذشته شاهد بودید را ایجاد کرده اید. اکثر زوج ها این کار را انجام می دهند. تقریباً غیرممکن است که الگوی ناخودآگاه خود را برای روابط تغییر دهید.
کاری که من با زوجهایی انجام دادهام و آنها را متوجه کردهام که ناخواسته الگوهای رابطهای سمی را تقلید میکنند که در دوران رشد دیدهاند، فوقالعاده رضایتبخش بوده است. اگر با وجود تمام تلاشهایتان برای ایجاد عکسالعمل، همیشه فکر میکنید که شما و شریک زندگیتان به اندازه والدینتان ناراضی و ناکام هستید، باید هر چه سریعتر وارد مشاوره ازدواج شوید.
7. شما به مسائل خودتان رسیدگی نکرده اید
تقریبا غیرممکن است که با کسی که با مسائل عاطفی/روانی درمان نشده متوسط یا شدید سروکار دارد، در یک ازدواج موفق باشید. هیچ پارتنری در دنیا نمیتواند با وجود شرایطی که هم توسط مسائل ژنتیکی و هم موارد محیطی ایجاد شده و با استرس و اختلالات زناشویی تشدید میشود، کسی را از زندگی مشترک راضی و خوشبخت کند.
8. از نگاه کردن به رفتار خود امتناع می کنید
سرزنش شریک زندگی خود راه خوبی برای جلوگیری از نگاه به درون است. افرادی که نسبت به خود نامطمئن هستند حالت تدافعی دارند. اگر در سطح عمیقی می دانید که سبک ارتباطی ناسالمی دارید، درگیری ها را تشدید می کنید، یا رفتاری توهین آمیز دارید، به احتمال زیاد شریک زندگی خود را سرزنش خواهید کرد زیرا نگاه کردن به رفتار خودتان برایتان بسیار ناراحت کننده است.
اگر شما چنین فردی هستید، تراپی می تواند به شما کمک کند تا برای اولین بار با شیاطین درون خود مقابله کنید. با تبدیل شدن به فردی که به او افتخار می کنید، می توانید اولین قدم ها را برای قرار گرفتن در رابطه ای که می خواهید بردارید.
اگر این موضوع با شما همخوانی داشت، آن را با درمانگر خود در میان بگذارید (یا با یک درمانگر تماس بگیرید). حداقل، در مورد نکاتی که در مورد شما صدق می کند عمیقاً فکر کنید و حتی اگر به اندازه کافی شجاع هستید آنها را با شریک زندگی خود در میان بگذارید.