هر کسی یک کودک درون دارد. ممکن است این کودک درون را بهعنوان نمایشی مستقیم از خود در سالهای اولیه زندگی، مجموعهای از مراحل رشدی که از آن ها گذر کرده اید، یا نمادی از رویاهای جوانی و بازیگوشی ببینید.
دکتر دیانا راب، نویسنده و روانشناس پژوهشی توضیح می دهد که آگاهی از کودک درونتان می تواند به شما کمک کند به سال های سبک تر و بی دغدغه تر زندگی تان فکر کنید:

در ارتباط بودن با شادی های دوران کودکی می تواند راهی عالی برای مقابله با زمان های چالش برانگیز باشد.
با این حال، همه کودکی را با بازیگوشی و سرگرمی مرتبط نمی دانند. اگر غفلت، تروما یا سایر دردهای عاطفی را تجربه کرده اید، ممکن است کودک درونی شما کوچک، آسیب پذیر و نیازمند محافظت به نظر برسد. شما ممکن است این درد را عمیقاً دفن کرده باشید تا آن را پنهان کرده و از خود محافظت کنید - هم از خود فعلی و هم کودکی که زمانی بودید.
پنهان کردن درد آن را التیام نمی بخشد. در عوض، اغلب در زندگی بزرگسالی شما ظاهر می شود و به صورت پریشانی در روابط شخصی یا مشکل در برآوردن نیازهایتان خودش را نشان می دهد. تلاش برای شفای کودک درون تان می تواند در رفع برخی از این مسائل به شما کمک کند.
هنگامی که آسیب های دوران کودکی مورد توجه قرار نگیرد، می تواند در سراسر بزرگسالی به روش های جدیدی ظاهر شود. با این حال، برای تلاش در جهت بهبودی هرگز دیر نیست.
شفای کودک درون شما می تواند زمان بر باشد، اما نگران نباشید، چون این هشت نکته نقطه شروع خوبی برای شما هستند. در ادامه این مطلب با دنیای موسیقی درمانی همراه باشید.
ابتدا فرزند درونی خود را بشناسید
برای شروع شفا، ابتدا باید حضور کودک درون خود را تصدیق کنید.
همانطور که تراپیست کیم ایگل اشاره میکند، هر کسی میتواند با کودک درون خود در تماس باشد -البته اگر برای بررسی این رابطه آماده باشد. اگر نسبت به ایده کاوش در گذشته شک دارید یا مقاومت می کنید، شروع روند بهبودی و شفای کودک درون برای شما دشوارتر خواهد بود.
اگر تصور باز کردن دریچه ارتباطی با کودک درونتان کمی عجیب یا ناخوشایند به نظر می رسد، سعی کنید به کار روی کودک درونی خود به عنوان فرآیندی برای کشف خود فکر کنید.
به طور خلاصه وجود فرزند درون خود را کنار بگذارید و فقط به چند تجربه کلیدی دوران کودکی فکر کنید. در حالی که برخی از این تجربیات احتمالاً مثبت بوده اند، برخی دیگر ممکن است شما را آزار داده یا ناراحت کرده باشند. شاید هنوز هم در حال تحمل کردن درد عاطفی ناشی از آن وقایع باشید.
فرآیند شناخت کودک درون شما بیشتر شامل شناخت و پذیرش چیزهایی است که در دوران کودکی باعث درد شما شده است. بیرون آوردن این آسیب ها و شفاف سازی آن ها می تواند به شما در درک تأثیرشان کمک کند.
با این حال، بسیاری از مردم خطاب کردن کودک درون خود مانند یک فرد زنده را مفید و حتی آرامبخش میدانند ، بنابراین از امتحان کردن آن نترسید.

به آنچه کودک درون تان می گوید گوش دهید
پس از باز کردن دریچه ارتباط با کودک درون تان، مهم است که به احساساتی که وارد می شود گوش دهید.
ایگل توضیح میدهد:
این احساسات اغلب در موقعیتهایی بروز میکنند که باعث ایجاد احساسات قوی، ناراحتی یا باز شدن زخمهای قدیمی میشوند.
ممکن است این احساسات را تجربه کنید:
- عصبانیت از نیازهای برآورده نشده
- حس رها شدن یا طرد شدن
- ناامنی
- آسیب پذیری
- گناه یا شرم
- اضطراب
اگر بتوانید این احساسات را در رویدادهای خاص دوران کودکی ردیابی کنید، ممکن است متوجه شوید که موقعیتهای مشابه در زندگی بزرگسالیتان هم همین واکنشها را تحریک میکند.
در اینجا یک مثال ساده می زنیم:
ناگهان کار بزرگی برای شریک زندگی شما پیش می آید و نمی تواند برای شب بزرگی که برای آن برنامه ریزی کرده اید وقت بگذارد. در حالی که می دانید که او ترجیح می دهد با شما وقت بگذراند، هنوز احساس طرد شدن و ناامیدی می کنید. ناامیدی شما به شکلی کودکانه ظاهر می شود، با ناراحتی به اتاقتان می روید و در را به هم می کوبید.
در نظر گرفتن آنچه از دید کودک درون شما اتفاق افتاده است، می تواند بینش ارزشمندی را در این سناریو ارائه دهد.
متوجه میشوید که نیاز ناگهانی شریک زندگیتان به کار، باعث شد تا همان احساسی که وقتی والدینتان برنامهها، بازی ها و حتی جشن تولدتان را به دلیل مشغلههایشان لغو کردند را تجربه کنید.
به این ترتیب، گوش دادن به احساسات کودک درونتان و اجازه دادن به خودتان برای تجربه آنها به جای دور کردنشان، میتواند به شما کمک کند تا ناراحتیای که تجربه کردهاید را شناسایی و تأیید کنید. این اولین قدم ضروری برای شفای کودک درون است.

یک نامه بنویس
دکتر دیانا راب، برای باز کردن گفتگو و شروع روند درمان و شفا، نوشتن نامه ای به کودک درون خود را توصیه می کند.
ممکن است با نوشتن در مورد خاطرات دوران کودکی از دیدگاه بالغانه خود، برای شرایط ناراحت کننده، بینش یا توضیحاتی که در آن زمان درک نمی کردید را ارائه دهید.
شاید نمی دانستید که چرا برادرتان همیشه سر شما فریاد می زد و اسباب بازی هایتان را خرد می کرد، اما یاد گرفتید که از او بترسید. اگر از آن زمان به بعد متوجه شده باشید که او سال ها آزار و اذیت و آزار را تجربه کرده است، ممکن است خشم او برایتان منطقی شود. به اشتراک گذاشتن این مکاشفه با کودک درون تان می تواند به تسکین بخشی از آن درد طولانی مدت کمک کند.
همچنین، نوشتن یک نامه می تواند به شما این شانس را بدهد که پیام های اطمینان و آرامش را به خودتان ارائه دهید.
پرسیدن چند سوال از کودک درون تان نیز می تواند به ادامه گفتگو کمک کند:
- چه احساسی داری؟
- چگونه می توانم از تو حمایت کنم؟
- "از من چه می خواهی؟
نشستن با این سؤالات اغلب می تواند به پاسخ هایی منجر شود، اگرچه ممکن است مدتی طول بکشد تا کودک درون شما احساس امنیت و آرامش کند.
همچنین بخوانید: وقتی بهترین دوست خودتان باشید این اتفاق ها می افتد!
مدیتیشن را امتحان کنید
آن سوالاتی که از کودک درونتان پرسیدید را به خاطر دارید؟ مدیتیشن میتواند روشی عالی برای باز کردن دریچه ای به پاسخها باشد.
مدیتیشن فواید زیادی برای سلامت جسمی و روانی دارد، اما تعدادی از آنها مستقیماً به کار بر روی کودک درون مربوط می شود.
برای مثال، مدیتیشن خودآگاهی ذهنی را تقویت میکند و به شما یاد میدهد که به احساساتی که در زندگی روزمره ظاهر میشوند توجه بیشتری داشته باشید. با داشتن ذهن آگاهی بیشتر نسبت به احساساتتان، توجه به این که موقعیتهای خاص باعث واکنشهای غیر مفید میشوند را آسانتر میکند.
مدیتیشن همچنین به شما کمک می کند تا با احساسات ناخواسته راحت تر باشید.
اغلب اوقات، کودکان - به خصوص زمانی که آنها تشویق نمی شوند تا خود را ابراز کنند - به سختی می توانند احساسات ناخوشایندشان را بیان کنند. آنها ممکن است برای اجتناب از تنبیه شدن یا دریافت تحسین از والدین خود، این احساسات را سرکوب یا دفن کنند.
احساسات، چه مثبت و چه منفی، برای تجربه و ابراز وجود هستند. عواطف سرکوب شده معمولاً در جایی دیگر و اغلب به روش های غیر مفید و حتی مضر ظاهر می شوند.
مدیتیشن به شما کمک می کند تا در زمان ایجاد هر احساسی در زندگی تان، به رسمیت شناختن و نشستن با آنها را تمرین کنید. وقتی به پذیرفتن احساسات در زمان ظهورشان عادت کنید، بیان آنها به روش های سالم آسان تر می شود. این کمک می کند تا با ارسال این پیام که داشتن احساسات و رها کردن آنها اشکالی ندارد، احساسات کودک درون خودتان را تأیید کنید.
همچنین، می توانید مراقبه عشق و مهربانی را امتحان کنید تا احساسات عاشقانه را به کودک درون تان منتقل کنید. همچنین، دکتر کیم ایگل مدیتیشن تجسم را به عنوان ابزاری مفید برای به تصویر کشیدن کودک درون خود یا حتی "ملاقات" با او به عنوان خود بزرگسال تان، توصیه می کند.
به عنوان کودک درون خودتان روزنامه نگاری کنید
بسیاری از مردم روزنامه نگاری را راهی عالی برای مرتب کردن تجربیات چالش برانگیز یا گیج کننده و آشفتگی عاطفی می دانند. اگر یک ژورنال شخصی داشته باشید، می توانید از این استراتژی مقابله ای سود زیادی ببرید.
همانطور که روزنامه نگاری روزانه می تواند به شما کمک کند تا الگوهایی را در زندگی بزرگسالی خود تشخیص داده و تغییر دهید، روزنامه نگاری از دیدگاه کودک درونتان هم می تواند به شما کمک کند تا الگوهای غیر مفیدی که در دوران کودکی آغاز شده اند را تشخیص دهید.
برای این تمرین روزنامه نگاری، خود فعلی تان را برای لحظه کنار بگذارید و کودک درون تان را هدایت کنید. برای کمک به یاد آوری احساسات خود در سن خاصی که میخواهید آن را کاوش کنید، دیدن عکسهای قدیمی یا یک تمرین تجسمی مختصر را امتحان کنید.
هنگامی که در طرز فکر درستی قرار گرفتید، چند خاطره و هر احساسی که با آن رویدادها مرتبط می دانید را یادداشت کنید. سعی کنید در مورد آنچه می نویسید خیلی دقیق فکر نکنید. فقط بگذارید افکار در حین بالا آمدن بر روی کاغذ جاری شوند. بیان آنها به روشی کنترل نشده می تواند به شما کمک کند تا به قلب درد کودک درون خود برسید.

شادی های دوران کودکی را برگردانید
بزرگسالی قطعاً با مسئولیتهای فراوانی همراه است، اما آرامش و بازیگوشی هر دو مؤلفههای ضروری سلامت روان هستند.
اگر دوران کودکی شما فاقد تجربیات مثبت بوده است، تماس مجدد با آن روی بازیگوش خود و اختصاص دادن زمانی برای سرگرمی می تواند به درمان درد ناشی از از دست دادن آنچه در کودکی نیاز داشتید کمک کند.
همچنین لذت بردن از سرگرمی های کوچک، مانند خوردن بستنی در هنگام پیاده روی، بازی با همسر یا فرزندان خود و خنده با دوستان بسیار مهم است. به یاد داشته باشید که بزرگسالان باید همچنان بازی کنند.
هر کاری که انجام می دهید، اختصاص دادن زمان منظم برای سرگرمی و آرامش در زندگی می تواند به شفای کودک درون و احیای مجدد احساسات مثبت دوران جوانی کمک کند.
در را باز بگذارید
شفا همیشه پایان مشخصی ندارد. اغلب، این بیشتر شبیه به یک سفر بی پایان است.
شما این فرآیند را با نزدیک شدن به کودک درون خود آغاز کرده اید. اکنون می توانید این آگاهی تازه به دست آمده را پرورش دهید و همچنان که به جلو می روید به راهنمایی های کودک درون تان گوش دهید.
فرزند درون شما می تواند چیزهای بیشتری در مورد چالش های گذشته فاش کند. اما شما همچنین می توانید بیاموزید که خودانگیخته تر و بازیگوش تر شده و چیزهایی که زندگی به شما ارائه می دهد را با حس شگفتی بیشتری در نظر بگیرید.
هماهنگ ماندن با کودک درون می تواند به احساس کامل تری از خود منجر شده و اعتماد به نفس و انگیزه را افزایش دهد. با تأیید قصد خود برای ادامه گوش دادن، ابراز عشق و شفقت و تلاش برای التیام هر زخمی که باز مانده است، ارتباطی که با کودک درون تان برقرار کرده اید را تقویت کنید.
با یک درمانگر صحبت کنید
آسیب های گذشته می تواند باعث ناراحتی زیادی شود. درمانگران سعی می کنند فضای امنی را برای شما ایجاد کنند تا بتوانید در این آشفتگی عاطفی حرکت کنید و راهبردهای مفیدی را برای شفای کودک درون خود بیاموزید.
درمانگران معمولاً تشخیص می دهند که چگونه تجربیات دوران کودکی و سایر رویدادهای گذشته می تواند بر زندگی، روابط و رفاه کلی شما تأثیر بگذارد. اما همه انواع روان درمانی برای کاوش در رویدادهای گذشته یا مفاهیم مرتبط مانند کودک درون را در اولویت قرار نمی دهند.
به عنوان مثال، درمان شناختی رفتاری یک رویکرد درمانی بسیار موثر در نظر گرفته می شود، اما به طور کلی بر تجربیات شما در زمان حال تمرکز می کند.
اگر علاقه مند به کاوش در گذشته و شناخت کودک درون خود هستید، به دنبال درمانگری باشید که در این زمینه تجربه داشته باشد. به طور معمول، روان درمانی با جهت گیری روان درمانی پویشی می تواند در این زمینه مناسب باشد.
تراپی کودک درون که کار روی کودک درون نیز نامیده می شود، به طور خاص بر این فرآیند تمرکز دارد، اما انواع دیگر درمانگران نیز می توانند از این روند حمایت کنند. این همیشه به درمانگران بالقوه اجازه می دهد تا نگرانی های خاصی که قصد بررسی کردن آن ها را دارید را بدانند.

سخن پایانی دنیای موسیقی درمانی در مورد شفای کودک درون
هنگامی که نیاز به عشق و مهربانی، به رسمیت شناختن، تمجید و سایر انواع حمایت عاطفی در دوران کودکی برآورده نمی شود، آسیبی حاصل می شود که می تواند در زندگی بزرگسالی شما باقی مانده و خود را به روش های مختلفی نشان دهد.
اما نگران نباشید، چون هیچ وقت برای بهبودی و شفای کودک درون دیر نیست. با یادگیری پرورش کودک درون خود، می توانید این نیازها را تأیید کنید، روش های سالم بیان احساسات را یاد بگیرید و شفقت و عشق به خود را افزایش دهید.
???? دخٺرڪ درونم???? ميخوام در آغوش بگیرمت پروانه وار دورت بگردم ببوسمت نازونوازشت کنم????
ممنون از شما نوشتن را اغاز کردم حس بهتر و سبکی دارم
واقعا عالی بود تشکر از آموزه های خوبتون