ترس: تنها چیزی که بیش از همه چیز انسانها را در زندگی عقب نگه میدارد و حتی واقعا وجود هم ندارد.
بگذارید کمی برایمان جا بیوفتد و کمی به آن فکر کنیم. چند بار به دلیل اینکه ترس یک بار دیگر در خانه شما را زده است، از تجربههای جدید منصرف شدهاید؟ ترس گاهی اوقات فقط ملموس به نظر میرسد، اما ذهن قدرتمند ما اغلب داستانهای مفصلی خلق میکند که هرگز در زندگی واقعی جریان ندارند.
تنها راه شما این است که ترس را پشت سر بگذارید!
اگر هرگز این ترس را پشت سر نگذارید، روزهای خود را با دردناکی سپری خواهید کرد و در این فکر خواهید بود که فرصت و شانسهای خود را از دست دادهاید. اکثر مردم در اواخر عمر خود، از تصمیماتی که از روی ترس گرفتهاند یا نگرفتهاند پشیمان میشوند، بنابراین اگر میخواهید تا زمانی که فرصت دارید کامل زندگی کنید، از این نکات برای کشف شجاعت خود استفاده کنید و ترس را یکبار برای همیشه رام کنید.
1. شما نمیدانید واقعا از چه چیزی میترسید!
پس از مدتی زندگی در این سیاره، ترس در بدن ما مانند آب در بستر خشک نهر پس از چندین طوفان شدید بارانی ایجاد میشود. در نهایت، آن ترس سرریز میشود و ما و همه اطرافیانمان را در حالتی فلج کننده از وحشت غرق میکند. با این حال، همانطور که طغیان آب پس از یک طوفان بد فروکش میکند، اگر عمیق بگردید تا منبع ترس خود را پیدا کنید و به آن مکان دیگری غیر از درون خودتان بدهید، ترس شما هم کاهش مییابد. به عبارت دیگر، شما باید بفهمید که دقیقا از چه چیزی میترسید، آن احساسات را بپذیرید، و سپس اجازه دهید به حرکت خود ادامه دهند و آزادانه به عنوان انرژی جدید اما به شکلی متفاوت در جریان باشند.
همه چیز انرژی است، و اگر چیزهایی که بر شما سنگینی میکند را رها کنید، آن انرژی را آزاد میکنید تا به عنوان یک نتیجه مثبت (امیدوارم) در جای دیگری ظاهر شود. این که ترسهای خود را دقیق بنویسید، بسیار کمک کننده است. ترسهای خود را مو به مو بنویسید و تعیین کنید که آیا این سناریوها واقعاً می توانند اتفاق بیفتند یا خیر. با نوشتن آنها، میتوانید همه مسائل را بر روی کاغذ ببینید و تعیین کنید که آیا نگرانی در مورد این مسائل منطقی است یا خیر. اغلب اوقات، خواهید دید که نگرانیهای شما فقط انرژی ارزشمند شما را مصرف میکند. پس از آن، وقتی دیدید که ترسهای شما چه شکلی هستند و واقعاً چقدر بیضرر و خطر هستند، میتوانید آنها را رها کنید.
2. ترس را در درون خود نگه می دارید!
اگر چیزی ما را در حالت ناراحتی قرار دهد، اغلب آن را از ترس اینکه مورد تمسخر یا سوءتفاهم قرار بگیریم از دیگران پنهان می کنیم. مردم تمایل دارند هر گونه احساس منفی را زیر فرش فرو کنند تا بعداً با آن مقابله کنند، اما این میتواند بسیار مضر باشد. با گذشت زمان، بار سنگینتر میشود، بنابراین قبل از اینکه غیرقابل تحمل شود، حتماً با هر اضطرابی که اکنون احساس میکنید مقابله کنید. اگر احساس میکنید تحت فشار هستید یا نمیدانید چگونه با ترس کنار بیایید، با کسی که دوستش دارید و به او اعتماد دارید، صحبت کنید.هرگز از بیان مبارزات خود خجالت نکشید. افرادی که واقعاً به شما اهمیت میدهند از کمک به شما بیشتر خوشحال خواهند شد.
3. بیش از حد روی مشکلات تمرکز میکنید و به اندازه کافی روی حل آنها تمرکز نمیکنید!
وقتی تمام توجه خود را به چیزی که از آن میترسید معطوف کنید، فقط اتفاقات منفی بیشتری را در زندگی خود وارد خواهید کرد. به یاد داشته باشید، انرژی در جایی جریان مییابد که تمرکز روی آن بیشتر باشد. پس با صرف تمام انرژی و تمرکز خود بر روی آنچه که با غلبه بر ترس اتفاق خواهد افتاد، نه احساس بدی که ترس در شما ایجاد میکند، می توانید دیدگاه خود را تغییر دهید و فرصتها را در جایی که زمانی آنها را به عنوان موانع میدیدید، ببینید. فقط به این فکر کنید که وقتی ترس را به شجاعت تبدیل میکنید، می توانید چه نوع آدمی شوید و از آن به عنوان انگیزه خود برای ادامه راه استفاده کنید.
4. به تجربیات گذشته خود اجازه میدهید حال و آینده شما را تعیین کند!
چند بار اتفاقات گذشته را مجددا یادآوری کرده و معتقد بودید که این اتفاقات زندگی امروز شما را رقم زدهاند؟ با زندگی در گذشته، در واقع آن وقایع را بازسازی خواهید کرد زیرا تمام انرژی شما بر روی آن اتفاقات منفی متمرکز شده است. به یاد داشته باشید که گذشته شما تنها زمانی تکرار میشود که به جای استفاده از آن به عنوان ابزار یادگیری برای بهبود واقعیت فعلی خود، روی تجربیات منفی تمرکز کنید.
هیچ چیز دائمی نیست مگر اینکه شما اجازه دهید که دائمی باشد، پس متعهد شوید که آینده جدیدی را با کنار آمدن با گذشته خود و درس گرفتن از آن تجربیات خلق کنید، نه اینکه اجازه دهید امروز شما را کنترل کنند.
5. شما ترس را نمی پذیرید!
انکار خطرناک است، زیرا در این صورت افراد سعی میکنند خود را از احساسات خود منحرف کنند یا آنها را به نوعی بی حس کنند (اغلب با توسل به مواد مخدر یا الکل) تا زمانی که آنها را به کلی فراموش کنند. با این حال، تا زمانی که احساسات خود را هدایت نکنید، آنها باز خواهند گشت و مدیریت کردن آنها هر بار دشوارتر میشود.
بپذیرید که احساس ترس میکنید، اما با آن احساس همذات پنداری نکنید. در عوض، به حالتی هوشیار و آگاه درآیید که در آن فقط بدن و ذهن خود را بدون قضاوت مشاهده میکنید. این باعث میشود که احساس کمتر قابل لمس باشد، و زمانی که خود را از ذهن خود جدا کردید و وارد قلبتان شدید، ترس به آرامی کاهش مییابد.
6. انقدر انتخاب نمیکنی تا گیج و فلج میشوی!
این عبارت به این معناست که در انتخاب مسیر آنقدر گیج شوید که اصلاً در هیچ مسیری قرار نگیرید و از انفعال احساس فلج بودن کنید. برای غلبه بر ترس خود، باید آن را به بندهای کوچکتر تقسیم کنید تا کار بزرگ و غیرممکن به نظر نرسد. روی یک کاغذ بنویسید که دقیقاً چگونه میتوانید بر ترسهای خود غلبه کنید و هر مرحله را شمارهگذاری کنید تا یک طرح کلی و واضح از کارهایی که باید انجام دهید داشته باشید. حتی میتوانید برای هر یک تاریخ تعیین کنید تا در قبال اقدامات خود مسئول شوید.
قصد انجام هرکاری را که دارید، بجای غرق شدن در ترس، با اطمینان از یک جهت مشخص شروع کنید. با ایجاد حرکت، اعتماد به نفس خود را بازیابی کرده و هیولای بزرگ و زشت ترس را شکست خواهید داد.
اگر آمادهاید که از قفس ترس خارج شوید، این جمله را تکرار و کامنت کنید:
من با اعتقادی قویتر و مثبتتر، درون و بیرون خودم را بهبود میبخشم.