
هرکسی دوست تو نیست!
تو نمی توانی به هر کسی که اطلاعاتی در مورد زندگی شخصیات دارد، اعتماد کنی. حتی برخی از (به اصطلاح ) دوستان تو ممکن است در مورد تو، خبرکشی و غیبت کنند. بعضی از افراد فقط دوست دارند زندگی دیگران را خراب کنند و از اینکار به شدت لذت میبرند! این به تنهایی، دلیلی محکم برای لزوم خصوصی نگه داشتن زندگی تو تا حد امکان است.
امنیت بیشتر!
زندگی خصوصی تو باید یک زندگی شاد و البته امن باشد! هرچه کمتر در مورد روز خود اطلاعات آنلاین به اشتراک بگذاری، امنیت بیشتری خواهی داشت. با به اشتراک گذاشتن آزادانه اطلاعات روزانه زندگی شخصی خود، بیشتر از همیشه کار را برای استالکرها (کسانی که به دنبال هویت افراد هستند تا بهنحوی آنها را شکار کنند!)، سارقان هویت و هکرها راحت تر میکنی و زندگی خودت را به خطر میاندازی.
روابط بهتر!
حفظ کردن حریم خصوصی به تو این فرصت را می دهد که روی آنچه واقعا مهم است تمرکز کنی. تو می توانی پیوندهای واقعیتری با دوستان و خانواده خود ایجاد کنی و فقط به حلقه کوچکی از افراد که به آنها اعتماد داری اجازه ورود به دنیای خود را بدهی. بهتر است با چند نفری که واقعا زندگی تو برای آنها مهم است ارتباط برقرار کنی و مسائل خود را به اشتراک بگذاری.
هیچ توضیحی به کسی بدهکار نخواهی بود!
با افشای زندگی شخصی خود، به همه جایگاهی در ردیف اول تماشاچیان خود میدهی و آنها را دعوت به نظردهی آزاد میکنی. با داشتن یک زندگی شخصی، مسائل خصوصی خود را برای خودت نگه میداری و مطمئناً هرگز احساس نخواهی کرد که به کسی توضیحی بدهکار هستی!
ذهن آرامی خواهی داشت!
احساس بی کفایتی و نارضایتی ناشی از مقایسه اجتماعی باعث افسردگی و اضطراب می شود. حفظ حریم خصوصی، استرس انتظار برای تایید شدن توسط دیگران را از تو دور می کند و در این صورت دیگر اهمیتی نمیدهی که مردم در مورد زندگی تو چه فکری می کنند، چون چیزی در مورد آن نمی دانند.
آیا این بدان معنی است که باید در انزوا به سر ببرم؟
با این حال، حفظ زندگی خصوصی به این معنا نیست که باید مردم را از خود دور کنی، هرگز احساسات خود را بروز ندهی، یا منزوی شوی. حفظ زندگی شخصی به معنای انتخاب دقیق جزئیاتی از زندگی شخصیات که قصد اشتراکگذاری آنها را داری و مخاطبان مناسب است...