دنیای موسیقی درمانی
منو
جستجو
خانه
انجام جستجو
انصراف
دنیای موسیقی درمانی
موسیقی برای زندگی بهتر
صفحه اصلی مطالب و مقالات دنیای موسیقی درمانی

7 عامل خودشیفته شدن یک فرد - دلایل روانشناختی خودشیفتگی

عنوان خودشیفتگی، اغلب برای یک فرد خودشیفته به عنوان یک توهین مطرح می شود. ممکن است آن را با زمانی مرتبط کنید که فردی متهم به «پر بودن از خودش» یا «بیش از حد وسواس نسبت به تصویر خود» است. اما باید بدانید که خودشیفتگی، یک اختلال روانی است. و با تمرکز بیش از حد بر خود، فقدان همدلی با دیگران، و احساس خود بزرگ بینی مشخص می شود. پس چرا کسی خودشیفته می شود؟ روانشناسان و جامعه شناسان این سوال را برای مدت طولانی بررسی کرده اند.

ممکن است به راحتی بتوان رفتار یک فرد خودشیفته را به عنوان تکبر یا غرور در نظر گرفت. اما دلایل روانشناختی عمیق تری وجود دارد که چرا افراد خودشیفته می شوند. درک اینکه چرا شخصی می تواند خودشیفته شود، موضوع تحقیقاتی ضروری است. این موضوع به طور کامل در زمینه های روانشناسی و جامعه شناسی مطالعه شده است. برخی از عوامل احتمالی که در رشد خودشیفتگی نقش دارند عبارتند از تجربیات دوران کودکی، ژنتیک، ویژگی های شخصیتی، عوامل اجتماعی و فرهنگی و آسیب.

فهرست عناوین
7 عامل خودشیفته شدن یک فرد - دلایل روانشناختی خودشیفتگی

قدرت، موفقیت و عوامل محیطی نیز اغلب با خودشیفتگی مرتبط هستند. بررسی این عوامل زمینه ای برای درک بهتر این اختلال حیاتی است. روانشناسی بر درک مکانیسم های پیچیده روانی و اجتماعی تمرکز دارد که افراد را به سمت ایجاد رفتارهای خودشیفته سوق می دهد. این کار برای پیشگیری و درمان موثرتر این رفتارها انجام می شود.

اما برای همه مهم است که ریشه های این موضوع را برای خود درک کنند. اگر با چنین چیزی سر و کار دارید، این می تواند به شما کمک کند تا علائم را تشخیص دهید. یا حتی مهمتر از آن، می تواند به شما کمک کند آن را در دیگران تشخیص دهید. با اطلاع از این دانستنی های مهم، برای تقابل با یک دوست یا شریک زندگی بالقوه خودخواه مجهزتر خواهید بود. در ادامه این مطلب مفید با دنیای موسیقی درمانی همراه باشید.

 

خودشیفتگی، در مورد عشق به خود نیست.  این یک ویژگی بالینی است که  احساس پوچی عمیق، عزت نفس پایین،  جدایی عاطفی، نفرت از خود  و مشکلات شدید صمیمیت را نشان می دهد.

 

7 عاملی که باعث می شود یک فرد خودشیفته شود

1. تجربیات دوران کودکی

خودشیفتگی اغلب می تواند به دلیل تجارب دوران کودکی، مانند بی توجهی، سوء استفاده، یا تمجید یا انتقاد بیش از حد ایجاد شود. ماهیت تجربیات به اندازه فراوانی آنها اهمیت دارد. برای مثال، کودکانی که نادیده گرفته شده یا مورد آزار قرار گرفته اند، ممکن است تمایلات خودشیفتگی را برای مقابله با ناامنی و کم ارزشی ایجاد کنند. این افراد با تمرکز بیش از حد بر روی خود، می توانند خودشان را از درد و آسیب تجربیات گذشته خود محافظت کنند.

از سوی دیگر، کودکانی که بیش از حد مورد تحسین یا انتقاد قرار می گیرند نیز می توانند در خطر خودشیفتگی قرار بگیرند. وقتی کودکان بیش از حد مورد تحسین قرار می گیرند، ممکن است باور کنند که برتر هستند. این امر به ویژه در صورتی صادق است که والدین به آنها نیاموزند که برای تلاش خود بیشتر از دستاوردهای خود ارزش قائل شوند.

این ذهنیت اغلب منجر به این می شود که آنها احساس کنند همیشه مستحق و سزوار لطف ویژه هستند. به طور مشابه، وقتی کودکان به طور مداوم بدون بازخورد سازنده یا تقویت مثبت مورد انتقاد قرار می گیرند، ممکن است عزت نفس پایین و نیاز به تأیید داشته باشند که می تواند در آینده به عنوان خودشیفتگی در زندگی آن ها ظاهر شود.

 

2. ژنتیک

نقش ژنتیک در رشد خودشیفتگی هنوز به طور کامل شناخته نشده است. اما تحقیقات اخیر نشان می دهد که ممکن است یک جزء ژنتیکی در این اختلال وجود داشته باشد. مطالعات نشان داده است که افراد با سابقه خانوادگی صفات خودشیفتگی بیشتر احتمال دارد رفتارهای مشابهی از خود نشان دهند. این نشان می دهد که ممکن است یک ارتباط ژنتیکی با این اختلال وجود داشته باشد. این احتمالاً به دلیل ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی است.

یک توضیح احتمالی برای این پیوند این است که ژن‌های خاص ممکن است احتمال ایجاد صفات خودشیفتگی را افزایش دهند. به عنوان مثال، تحقیقات ژن‌های خاص مرتبط با ویژگی‌های شخصیتی مانند تکانشگری و ریسک‌پذیری را شناسایی کرده‌اند. این ژن ها نیز معمولاً با خودشیفتگی مرتبط هستند.

تغییرات در این ژن ها ممکن است افراد را مستعد ایجاد تمایلات خودشیفتگی کند. یا ممکن است ژن‌های خاص  تنها در صورت تحریک، احتمال بروز صفات خودشیفتگی را افزایش دهند. این ژن‌ها ممکن است فقط در محرک‌های محیطی خاصی مانند آسیب‌های دوران کودکی یا عوامل اجتماعی و فرهنگی بیان شوند.

 

 

3. ویژگی های شخصیتی

ویژگی های شخصیتی مانند بسیاری از جنبه های دیگر زندگی شما، در ایجاد خودشیفتگی ضروری است. افرادی که ویژگی های خاصی از خود نشان می دهند ممکن است بیشتر مستعد ابتلا به تمایلات خودشیفتگی باشند. ویژگی هایی که می تواند منجر به خودشیفتگی شود اغلب با اعتماد به نفس پایین، ناامنی و نیاز به اعتبار و توجه مرتبط است.

به ویژه عزت نفس پایین، به شدت با افراد خودشیفته مرتبط است. افراد با عزت نفس پایین ممکن است احساس ناامنی عمیقی داشته و نیاز به تایید دیگران داشته باشند. این افراد برای جبران این احساس بی کفایتی، ممکن است تمرکز بیش از حد بر خود و دستاوردهایشان داشته باشند.

این اغلب می تواند به صورت تمایلات خودشیفتگی ظاهر شود. به طور مشابه، افراد بسیار ناامن نیز ممکن است در معرض خطر ابتلا به تمایلات خودشیفتگی باشند. آنها ممکن است دائماً به دنبال توجه و تأیید دیگران باشند. این به این دلیل است که آنها معتقدند تا زمانی که در کانون توجه نباشند، شایسته عشق و احترام نیستند.

 

4. عوامل اجتماعی و فرهنگی

عوامل اجتماعی و فرهنگی نیز در ایجاد خودشیفتگی نقش بسزایی دارند. عوامل اجتماعی و فرهنگی می توانند نحوه درک افراد از خود و روابطشان با دیگران را شکل دهند. بنابراین، آنها می توانند به توسعه تمایلات خودشیفتگی کمک کنند.

یکی از نمونه‌های عامل اجتماعی که می‌تواند به خودشیفتگی کمک کند، ظهور شبکه های اجتماعی است. پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی ابزاری را در اختیار افراد قرار می‌دهند تا به دنبال تایید و توجه دیگران باشند، که می‌تواند تمایلات خودشیفتگی را تشدید کند. افراد از رسانه ها و شبکه های اجتماعی استفاده می کنند تا نسخه ای ایده آل از خود را به جهان ارائه دهند. و این ها همه برای پیگیری لایک و کامنت به عنوان نوعی اعتبارسنجی انجام می شود.

این می تواند منجر به نیاز به توجه مداوم و تحسین دیگران شود. عوامل فرهنگی نیز می توانند در ایجاد خودشیفتگی نقش داشته باشند. در برخی از فرهنگ ها، موفقیت و دستاوردهای فردی بسیار ارزشمند است. این موضوع، تمرکز بر دستاوردهای شخصی و جستجوی موفقیت و موقعیت بالاتر را پر رنگ تر می کند. در این فرهنگ ها، افراد ممکن است دائماً برای تلاش برای موفقیت و به رسمیت شناخته شدن، فشار را احساس کنند. این فشار متأسفانه می تواند منجر به ایجاد تمایلات خودشیفتگی شود.

 

حتی خجالتی بودن هم  عنصر عجیبی از خودشیفتگی را دارد!  وقتی که خجالتی هستیم  این باور را داریم که ظاهر و عملکردمان  برای دیگران واقعاً مهم است.

 

5. تروما و آسیب

تروما و آسیب یکی دیگر از علل خودشیفتگی است. متأسفانه، افراد گاهی اوقات ضررهای قابل توجهی را تجربه کرده یا حوادث بسیار دشوار زندگی را تحمل می کنند. و پردازش و کنار آمدن با این تجربیات می تواند فوق العاده چالش برانگیز باشد. در برخی از موارد، افراد ممکن است تمایلات خودشیفتگی را به عنوان مکانیزم مقابله ایجاد کنند.

به عنوان مثال، افرادی که تروما را تجربه می کنند ممکن است احساس ناامنی عمیق و نیاز به کنترل داشته باشند. بنابراین، آنها تمرکز خود را بر خود و نیاز مفرط به توجه و تحسین معطوف می کنند. این کار برای مقابله با احساسات ناتوانی و آسیب پذیری آن ها انجام می شود. آنها همچنین ممکن است از تمایلات خودشیفتگی برای اجتناب از احساسات دردناک یا خاطرات مرتبط با تروما و آسیب استفاده کنند.

با این حال، همه افرادی که چنین زخم های عاطفی را تجربه می کنند، خودشیفته نمی شوند. بسیاری از افراد می‌توانند بدون ایجاد رفتارهای مضر یا الگوهای فکری، به روش‌های سالم و سازگارانه با تروما کنار بیایند. با این وجود، اگر تروما و آسیب عمدتاً به درستی مورد توجه و درمان قرار نگیرد، می تواند یک عامل خطر برای ایجاد تمایلات خودشیفتگی باشد.

 

6. قدرت و موفقیت

یکی دیگر از عواملی که می تواند در ایجاد خودشیفتگی نقش داشته باشد، دستیابی به سطح بالایی از موفقیت است. یا حتی کسب مقدار قابل توجهی از قدرت منجر به نتایج مشابهی می شود. وقتی افراد به موفقیت می رسند یا قدرت می یابند، ممکن است مورد توجه و تحسین دیگران قرار گیرند. این می تواند محیطی ایجاد کند که باعث تقویت تمایلات خودشیفتگی شود.

این افراد ممکن است باور کنند که موفقیت و قدرت آنها ناشی از برتری ذاتی آنهاست. گاهی اوقات، افراد ممکن است فکر کنند که به دلیل موفقیت یا قدرتشان مستحق لطف، خدمات یا امتیازات ویژه هستند. آنها ممکن است به طور فزاینده ای بر دستاوردهای خود متمرکز شوند و کمتر به نیازها یا احساسات دیگران توجه کنند.

آنها ممکن است بر این باور باشند که فراتر از قوانین یا انتظاراتی هستند که در مورد دیگران اعمال می شود. بعلاوه، افرادی که در موقعیت های قدرت، موفقیت و اقتدار قرار دارند تمایل دارند کنترل بیشتری بر محیط و افراد اطراف خود داشته باشند. این می تواند تمایلات خودشیفتگی را بیشتر تقویت کند. این باعث می شود آنها همدلی را از دست بدهند، زیرا تا زمانی که می توانند دیگران را کنترل کنند، احساسات آن ها را نادیده می گیرند.

 

7. عوامل محیطی

عوامل محیطی می توانند به طور قابل توجهی بر رشد تمایلات خودشیفتگی در افراد تأثیر بگذارند. محیط های رقابتی، مانند محیط های حرفه ای خاص، می توانند فرهنگی ایجاد کنند که موفقیت را بیش از هر چیز دیگری ارج می نهد. افرادی که در این محیط‌ها بزرگ می‌شوند یا کار می‌کنند، ممکن است نیاز شدیدی به اعتبار داشتن و به رسمیت شناخته شدن داشته باشند.

همراه با آن، آنها این باور را به دست خواهند آورد که ارزش آنها به عنوان یک شخص با دستاوردها و موقعیت آنها مرتبط است. این افراد با تمرکز بر ارتقای علایق خود به هزینه دیگران، به طور فزاینده ای خودشیفته تر می شوند. علاوه بر محیط های رقابتی، قرار گرفتن در معرض محیط ها و افراد سمی می تواند به ایجاد تمایلات خودشیفتگی در افراد خودشیفته کمک کند.

افرادی که سوء استفاده، غفلت یا سایر اشکال آسیب را تجربه کرده اند، ممکن است احساس اهمیت بیشتری برای خود ایجاد کنند. این معمولاً وسیله ای برای مقابله با تروما و آسیب است. در برخی موارد، افرادی که تروما را تجربه کرده‌اند، حتی ممکن است از رفتارهای خودشیفته به عنوان مکانیزم دفاعی استفاده کنند. آنها با فاصله گرفتن عاطفی از دیگران، خود را از آسیب بیشتر محافظت می کنند.

این محیط ها می توانند فرهنگی ایجاد کنند که رفتارهای خودشیفته و الگوهای فکری را تقویت کند. این امر به ویژه در صورتی صادق است که افراد مراقب نباشند دیدگاه سالمی در مورد دستاوردها و تعاملات خود با دیگران حفظ کنند.

 

باور اینکه خودشیفتگی  نقطه مقابل اعتماد به نفس است  به خودت و دیگران کمک خواهد کرد.

 

نظرات نهایی در مورد عواملی که می تواند باعث خودشیفته شدن یک فرد شود

درک عوامل مختلفی که در ایجاد تمایلات خودشیفتگی نقش دارند حیاتی است. این اولین راه برای جلوگیری از تأثیر مضر این ویژگی شخصیتی بر افراد و جامعه است. شایان ذکر است که همه افرادی که تمایلات خودشیفتگی از خود نشان می دهند به عنوان مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) طبقه بندی نمی شوند.

اما، حتی اگر کسی در این طبقه بندی قرار نگیرد، ممکن است همچنان به کمک نیاز داشته باشد. اگر رفتار فردی شما یا شخصی دیگر باعث ناراحتی قابل توجهی برای خودتان یا دیگران می شود، ضروری است که به دنبال کمک حرفه ای باشید. در جامعه امروزی که مردم به رسانه‌ها و شبکه های اجتماعی متکی هستند، درک اینکه این عوامل چگونه می‌تواند تمایلات خودشیفتگی را تشدید کند، ضروری است.

پلتفرم های رسانه ها و شبکه های اجتماعی یک خروجی آسان برای افراد فراهم می کند تا به دنبال اعتبار و توجه باشند. این می تواند احساس طلب داشتن حق و اهمیت در افراد را بیشتر تقویت کند. حفظ یک دیدگاه سالم بسیار مهم است، زیرا با این کار اجازه نمی‌دهیم رسانه‌های اجتماعی به تنها منبع ارزش ما و دیگران تبدیل شوند. علاوه بر این، ایجاد محیط‌های حمایتی می‌تواند به کاهش شیوع تمایلات خودشیفتگی کمک زیادی کند.

تاکید بر ارزش سخت کوشی و همدلی در پیشگیری از بروز رفتارهای مضر بسیار مهم است. و به همین ترتیب، حمایت از کسانی که تروما را تجربه کرده اند نیز بسیار مهم و مفید می باشد. با درک عوامل مختلفی که می‌تواند باعث خودشیفتگی فردی شود، می‌توانیم برای کمک به خودمان و دیگران قدم برداریم.

 

 

 

منبع

اشتراک گذاری این مطلب
نظرات شما :
کد امنیتی
تصویر نمایه
۱۴۰۲/۰۶/۲۴

خودشیفتگی یعنی توجه نکردن به احساس دیگران ، خودشیفتگی در کشور ما هست ، این درسته موقعیت ومقام خود شیفتگی میاره ، نقاشی خودشیفتگی ، تصویر در اب ، اینه هم احتمالا از این طریق وارد ذهن شده البته شاید دلایل دیگه هم داره

مطالب و مقالات دنیای موسیقی درمانی
راهکارهایی برای بالا بردن کیفیت زندگی
برای خرید سریع این محصول شماره همراه خود را وارد کنید :
برای دانلود این پادکست و دسترسی آنلاین به همه پادکست‌ها عضو دنیای موسیقی درمانی شوید و اگر عضو هستید وارد حساب کاربری خود شوید