دنیای موسیقی درمانی
منو
جستجو
خانه
انجام جستجو
انصراف
دنیای موسیقی درمانی
موسیقی برای زندگی بهتر
صفحه اصلی مطالب و مقالات دنیای موسیقی درمانی

5 غریزه درونی که هرگز نباید آن ها را نادیده بگیرید

وقتی مردم می گویند که «به حرف دلشان گوش می دهند»، واقعاً منظورشان این است که ندا و غریزه درونی شان آنها را در تصمیم گیری راهنمایی می کند. همه ما این توانایی ذاتی را داریم که به آن صدای درونی گوش دهیم. آن ندا و غریزه درونی که به ما می‌گوید از چیزی عبور نکنیم، یا اینکه شخصی که از ما کمک می‌خواهد ممکن است انگیزه‌هایی پنهان داشته باشد، یا اینکه رویای کودکی ما در واقع می‌تواند به یک انتخاب شغلی رضایت بخش در زندگی بزرگسالی ما تبدیل شود.

ما اساساً می‌توانیم این احساس و غریزه درونی غالبا غیر قابل توصیف که در موقعیت‌های خاص دریافت می کنیم را رمزگشایی کنیم. به یاد داشته باشید که آن حالت عجیب در شکم، خستگی ناگهانی، یا میل شدید برای کمک به فرد کناری‌تان می‌تواند بیش از آنچه فکر می‌کنید آشکار کننده باشد.

فهرست عناوین
5 غریزه درونی که هرگز نباید آن ها را نادیده بگیرید

 

به خودت ایمان داشته باش، به غریزه درونی ات اعتماد کن به حرف دلت گوش کن و کاری را که دوست داری را انجام بده.

 

در اینجا 5 غریزه درونی وجود دارد که نباید آن ها را نادیده بگیرید:

1. “احساس خوبی ندارم.”

اگر چیزی در بدن شما درست نیست، باید قبل از بدتر شدن به این احساس گوش دهید. بسیاری از مردم نشانه های ظریف بدن خود را نادیده می گیرند و در نهایت با مشکلی بسیار بزرگتر از آنچه که در ابتدا برای آن برنامه ریزی کرده بودند مواجه می شوند. بدن شما به طور غریزی می‌داند که چه زمانی چیزی در تعادل نیست، و این علائم هشدار دهنده اولیه، تأیید شما و تحقیقات بیشتر برای یافتن آنچه که غریزه درونی تان می‌خواهد به شما بگوید را تضمین می‌کند. اگر صدای درونی شما شروع به فریاد زدن برای اقدام کرد، هرگز در مراجعه به مدافع سلامتی خود تردید نکنید - بدن، اغلب از طریق قدرت شهود و غریزه درونی، به طرز شگفت آوری با ما ارتباط برقرار می کند.

بعنوان نکته دیگر، هر بار که با کسی تعامل می کنید، به احساس خود توجه کنید. آیا احساس خستگی، اضطراب یا افسردگی می کنید؟ این احساسات به دلیلی ظاهر شده اند – با گوش دادن به غریزه درونی خود، می توانید تعیین کنید که کدام افراد در زندگی شما انرژی تان را نابود می کنند و در مقابل، چه کسانی به شما احساس زنده بودن می دهند.

ندای درونی تان به طرق مختلف با شما صحبت می کند، بنابراین هرگز احساسات "خاموش" را نادیده نگیرید، مهم نیست چقدر ظریف هستند.

 

 

2. “این وضعیت خطرناک به نظر می رسد.”

آیا تا به حال سری فیلم های مقصد نهایی را دیده اید که در آن یک نفر از یک گروه دوستان قبل از اینکه اتفاق بدی بیفتد، مشاهدات عجیبی پیدا می کند؟ این فیلم‌ها، چه عمداً یا ناخواسته، نقش عجیبی را به تصویر می‌کشند که غریزه درونی می‌تواند در موقعیت‌های خطرناک بازی کند.

به عنوان مثال، ممکن است به یک فروشگاه یا خواربارفروشی بروید و با نگاه شخصی روبرو شوید که فوراً احساس ناراحتی در مورد او پیدا کنید. فرض کنید او با احتیاط و بصورت پنهانی شروع به دنبال کردن شما در فروشگاه می کنند، و سپس شما او را می بینید که بدون خرید چیزی از فروشگاه بیرون می رود. با این حال، او شما را رها نمی کند و در عوض، بیرون از فروشگاه منتظر خروج شما می ماند. در این موقعیت، به واسطه غریزه درونی خود و به طور شهودی احساس می‌کنید که با رفتن به سمت ماشین خود، خود را در یک موقعیت بالقوه تهدید کننده زندگی قرار خواهید داد. در حالی که این شخص ممکن است مستقیماً شما را به خطر نینداخته باشد، غریزه درونی تان به شما دستور می دهد که بدون اطلاع مدیر فروشگاه یا تماس با پلیس، فروشگاه را ترک نکنید.

پاسخ جنگ یا گریز در انسان ها به گونه ای طراحی شده بود که به ما در مورد خطر فوری هشدار دهد و ما را وادار کند تا بر اساس آن احساس عمل کنیم. در حالی که غریزه درونی ما ممکن است نقص هایی داشته باشد، شما باید بدون توجه به این نقص ها به آن گوش دهید - ممکن است زندگی شما را نجات دهد!

 

همچنین بخوانید: 10 راه بسیار موثر برای ایجاد قدرت درونی

 

3. “من باید به آن شخص کمک کنم.”

غریزه درونی همیشه چیزی منفی را نشان نمی دهند. از آنجایی که همه ما از یک منبع سرچشمه می‌گیریم، پیوندهای مستقیمی با یکدیگر داریم و می‌توانیم تشخیص دهیم که کسی به کمک نیاز دارد. ما با ارزیابی حالات صورت، زبان بدن یا احساسی که در اطراف دیگران داریم، توانایی قدرتمندی برای خواندن انرژی آن ها را داریم. آیا تا به حال توجه کرده اید که چگونه همه پس از وقوع یک فاجعه طبیعی یا ساخته دست بشر تلاش می کنند تا هر کمکی را که می توانند به افراد آسیب دیده ارائه دهند؟ این میل شدید برای کمک به همنوعان ما از قبل در تکامل ما به عنوان یک گونه شکل گرفته است. به هر حال، وقتی انسان ها به شیوه های امروزی زندگی نمی کردند، برای بقا به یکدیگر وابسته بودند. برخی از آنها هیزم برای سرپناه و آتش جمع آوری کردند، در حالی که برخی دیگر می خواستند به یافتن غذا برای خود و دیگران کمک کنند. آنها نه تنها از روی ضرورت، بلکه به دلیل داشتن درک عمیقی از اینکه که انسان ها نیاز دارند تا احساس کنند از آنها مراقبت و محافظت می شود، به یکدیگر کمک می کردند.

حتی به شخصی که در کلام خود کمک نمی‌خواهد هم کمک ارائه دهید - در این نوع موقعیت ها، نشانه های غیرکلامی می توانند بینش بسیار بیشتری نسبت به کلمات ارائه دهند. به غریزه درونی خود توجه کنید.

 

4. “این برای من طبیعی است.”

افراط اندیشی به خصوص در مورد استعدادهای طبیعی شما، اغلب می تواند باعث مشکلاتی شود که حتی از ابتدا وجود نداشتند. شاید هفته ها را صرف تمرین نقش خود برای نمایشنامه کرده باشید و تمام حرکات بدن و دست و انعطاف در لحن خود را داشته باشید، و همه چیز را به آرامی و با تسلط انجام دهید. سپس، وقتی برای آخرین تمرین خود روی صحنه می‌روید، ناگهان همه چیزهایی را که برای تمرین آن ها سخت تلاش کرده‌اید، فراموش می‌کنید. یا، شاید شما تبدیل به بازیکن ستاره تیم فوتبال خود شده اید، اما ذهن شما بیش از حد کار می کند و شما را تحت فشار قرار می دهد، و باعث می شود هر توپی که به شما ارسال می شود را از دست بدهید.

افراد با استعدادهای خارق‌العاده، معمولاً وقتی زمان اجرای اصلی فرا می‌رسد دچار اختناق می شوند، و همه اینها از این می‌آید که اجازه می‌دهند ذهنشان از کار بیفتد. این افراد به جای اینکه اجازه دهند غریزه درونی شان آن ها را تحت تاثیر قرار دهد، بیش از حد به افکار خود توجه می کنند. اگر چیزی به طور طبیعی برای شما پیش آمد، ذهن خود را با چیزی غیر از وظیفه ای که در دست دارید، مانند یک موسیقی یا خاطره ای که شما را خوشحال می کند، منحرف کنید و به جای آن به غریزه درونی تان اجازه دهید که بر شما مسلط شوند.

 

ایمان خود را حفظ کن، استقامت خود را از دست نده و همیشه به غریزه درونی خود اعتماد کن.

 

5. “این احساس درستی دارد.”

چه در مورد تغییر شغل، انتخاب شریک زندگی بعدی یا تصمیم گیری در مورد محل زندگی، غریزه درونی و شهود شما در واقع نقش مهم تری نسبت به تفکر منطقی در این تصمیمات بازی می کند. وقتی این انتخاب‌های تغییردهنده زندگی را انجام می‌دهید، بیشتر به احساس شما در مورد آنها خلاصه می‌شود. در مورد چیزی که می گویم فکر کنید: همه ما فقط می خواهیم احساس خوبی داشته باشیم، بنابراین چیزهایی را به زندگی خود اضافه و یا از آن کم می کنیم تا با آن احساس هماهنگ شویم. اگر شغل شما سالانه 100000 دلار برای شما درآمد دارد اما شما را بدبخت می کند، آیا به جای اینکه شغل رویایی خود را با دستمزد 40000 دلاری انتخاب کنید، به آن ادامه می دهید؟ احتمالاً دلتان به شما می‌گوید که کاری را انجام دهید که شما را خوشحال می‌کند و به جای نگه داشتن شغلی که باعث می‌شود در درونتان احساس مردگی کنید، شغلی را انتخاب کنید که درآمد کمتری دارد. این همان ندا و غریزه درونی است که باید برای داشتن تصمیم درست به آن اعتماد کنید.

وقتی چیزی برای شما احساسی خوب و درستی دارد، ناگهان چیزی را می فهمید یا ایده خوبی نسبت به آن پیدا می کنید و این واقعاً به توانایی شناختی زیادی نیاز ندارد و به راحتی به سراغ شما می آید. دفعه بعد که تصمیم مهمی گرفتید به غریزه درونی و شهود خود گوش دهید. این به شما کمک می کند مسیر درست را انتخاب کنید.

 

 

 

منبع

اشتراک گذاری این مطلب
نظرات شما :
کد امنیتی
مطالب و مقالات دنیای موسیقی درمانی
راهکارهایی برای بالا بردن کیفیت زندگی
برای خرید سریع این محصول شماره همراه خود را وارد کنید :
برای دانلود این پادکست و دسترسی آنلاین به همه پادکست‌ها عضو دنیای موسیقی درمانی شوید و اگر عضو هستید وارد حساب کاربری خود شوید