قویترین تغییرات زمانی اتفاق میافتد که تصمیم میگیریم به جای اینکه بخواهیم چیزهای غیر قابل کنترل را کنترل کنیم، کنترل آنچه انجام میدهیم را به دست بگیریم.
تحمل کردن چیزهایی که مجبور به نگه داشتن آنها نیستیم سخت است. تحمل کردن این موارد به استرس، ناراحتی، مشکلات رابطه، و خیلی بیشتر از اینها منجر می شود. با این حال، ما به عنوان انسان، دو دستی به همه چیز چسبیده ایم…
- 1. وقتی رها می کنیم، به خودمان اجازه می دهیم بهترین چیزها را بسازیم
- 2. وقتی رها می کنیم می توانیم از منابع خود به طور موثرتری استفاده کنیم
- 3. وقتی رها می کنیم ذهن خود را از نگرانی های اضافی رها می کنیم
- 4. با رها کردن بیشتر در مورد چگونگی کارکرد واقعی زندگی می آموزیم
- 5. وقتی رها می کنیم قدر دیگران را به خاطر آنچه که هستند می دانیم
- 6. هنگامی که رها می کنیم کمتر حواسمان به خوشایند مردم است
- 7. وقتی رها می کنیم، به خود اجازه رشد و بهبودی می دهیم
- 8. وقتی رها می کنیم، بخشیدن خودمان آسان تر می شود
- 9. وقتی رها می کنیم، بیشتر از شگفتی های کوچک زندگی لذت می بریم
- 10. وقتی رها می کنیم، با سپاسگزاری بیشتر (و برازنده) زندگی می کنیم
- تمرین پایانی برای تنفس و رها کردن…
ما تغییر را دوست نداریم، بنابراین محکم به گذشته میچسبیم و آن را نگه میداریم. ما می خواهیم زندگی آنگونه باشد که ما فکر می کنیم "باید" باشد. ما به ایده آل های خود وابسته می شویم حتی زمانی که آنها به ما آسیب می رسانند.
در طول تمام این سالها، من و دنیای موسیقی درمانی متوجه شدهایم که علت اصلی استرسهای انسانی صرفاً تمایل سرسختانه ما به نگه داشتن چیزهایی است که دیگر اهمیتی ندارند. به طور خلاصه، ما به این امید که همه چیز دقیقاً همانطور که تصور می کنیم پیش می رود، محکم چنگ می زنیم، و سپس زندگی خود را شدیدا پیچیده می کنیم، در حالی که زندگی واقعا اینگونه نیست.
پس چگونه میتوانیم از نگهداشتن دست برداریم و چیزهایی که کنترلی روی آنها نداریم را رها کنیم؟
در وهله اول باید درک کنیم که چیزی برای نگه داشتن وجود ندارد.
بسیاری از چیزهایی که ما ناامیدانه سعی میکنیم به آنها بچسبیم، بهگونهای که گویی وسایلی واقعی، محکم و جاودانه در زندگی ما هستند، واقعاً وجود ندارند. یا اگر به شکلی وجود داشته باشند، در حال تغییر، سیال و ناپایدار هستند یا فقط چیزی هستند که در ذهن ما تصور می شوند.
وقتی این را بفهمیم، کنار آمدن با زندگی بسیار آسان تر می شود.
تصور کنید که در مرکز یک استخر بزرگ با چشمبند هستید و آب را زیر پا میگذارید، و به شدت در حال تلاش برای گرفتن لبه استخری هستید که فکر میکنید نزدیک است، اما واقعاً اینطور نیست - آن لبه خیلی دور است. تلاش برای گرفتن آن لبه خیالی شما را تحت فشار قرار می دهد و خستهتان می کند، در حالی که بی هدف به اطراف دست و پا میزنید و سعی می کنید چیزی را که وجود ندارد نگه دارید.
حالا تصور کنید مکث می کنید، نفس عمیقی می کشید و متوجه می شوید که چیزی در این نزدیکی نیست که بتوانید آن را نگه دارید. اطراف شما را فقط آب پر کرده است. می توانید به مبارزه برای چنگ زدن به چیزی که وجود ندارد ادامه دهید ... یا می توانید بپذیرید که فقط آب در اطراف شما وجود دارد و برای لحظه ای استراحت کنید و شناور شوید.
من از شما دعوت می کنم که همین الان از خود بپرسید:
عاجزانه سعی می کنید به چه چیزی بچسبید؟
اینگونه نگه داشتن چه تاثیری بر زندگی شما دارد؟
سپس تصور کنید چیزی که میخواهید به آن بچسبید واقعا وجود ندارد. خود را تصور کنید که رها میکنید و فقط شناور میشوید. به این فکر کنید که چگونه این تصمیم می تواند زندگی شما را تغییر دهد.
صادقانه بگویم، این تصور برای من همه چیز را تغییر داد! و صدها نفری که در طول سال ها با آنها کار کرده ام نتایج مشابهی داشته اند. در اینجا چند دلیل عالی و راه هایی وجود دارد که وقتی کنترل خود را شل کنیم، زندگی به سمت بهتر شدن تغییر می کند:
1. وقتی رها می کنیم، به خودمان اجازه می دهیم بهترین چیزها را بسازیم
بخش بزرگی از توانایی شما برای شاد بودن و موفقیت در درازمدت به تمایل شما برای رها کردن آنچه فکر میکنید زندگیتان در حال حاضر شبیه به آن است، متکی است، صمیمانه از آن برای هر چیزی که هست قدردانی کنید و سپس بهترین آن را انجام دهید. به یاد داشته باشید، وقتی از نگرانی در مورد چیزهایی که نمی توانید آنها را کنترل کنید دست بردارید، زمان و انرژی بیشتری برای تغییر چیزهایی که می توانید کنترل کنید دارید.
2. وقتی رها می کنیم می توانیم از منابع خود به طور موثرتری استفاده کنیم
همانطور که در بالا گفتیم، نگه داشتن، میل به کنترل غیرقابل کنترل است. از طرف دیگر رها کردن و اجازه دادن به اتفاقات غیرقابل کنترل به این معنی است که این چیزهای غیرقابل کنترل به طور طبیعی از خودشان مراقبت می کنند و نیازهای شما نیز در این فرآیند بهتر برآورده می شود. حداقل این است که کار کمتری برای کنترل چیزهای غیر قابل کنترل انجام میدهید و زمان و انرژی بیشتری برای تمرکز روی چیزهایی که واقعا مهم هستند - چیزهایی که واقعاً می توانید کنترلشان کنید - مانند برخی عادات روزانه مثبت و مؤثر خواهید داشت.
3. وقتی رها می کنیم ذهن خود را از نگرانی های اضافی رها می کنیم
وقتی در نگرانی غرق میشوید، بهجای اینکه متوجه شوید که آنها فقط افکار هستند، بهراحتی میتوانید نگرانیهای خود را با واقعیت اشتباه بگیرید. تمام تلاش خود را بکنید تا هوشیارتر باشید. بگذارید حضور شما گسترش یابد و فکر کردن بیش از حد شما کاهش یابد. آنچه هست را بپذیر، آنچه بود را رها کنید و به همه امکانات موجود ایمان داشته باشید.
همچنین بخوانید: 5 راه موثر برای کنار گذاشتن فکر کردن بیش از حد
4. با رها کردن بیشتر در مورد چگونگی کارکرد واقعی زندگی می آموزیم
وقتی به چگونگی «باید» بودن چیزها پایبند باشید، خود به خود جلوی حقیقت را می گیرید. شما به جای اینکه در مورد آن چیزی یاد بگیرید، در برابر نحوه کارکرد همه چیز مقاومت می کنید. نکته کلیدی این است که خودتان را در مورد شرایط فعلی خود آموزش دهید و سپس هوشمندانه تر با آنچه دارید کار کنید.
5. وقتی رها می کنیم قدر دیگران را به خاطر آنچه که هستند می دانیم
این در مورد شل کردن و یادگیری قدردانی از دیدگاهها، سبکهای زندگی و نظرات مختلف است، حتی اگر به معنای غلبه بر منیت و باز کردن ذهن خود فراتر از آنچه راحت است باشد. معنی آن این است که اجازه دهید کسانی که به آنها اهمیت می دهید بدون عذرخواهی خودشان باشند، و آنها را تحریف نکنید تا با ایده خودپسندانه شما در مورد اینکه آنها "باید" چه کسی باشند موافقت کنند.
6. هنگامی که رها می کنیم کمتر حواسمان به خوشایند مردم است
چند بار زندگی شما توسط سوء تفاهم ها و قضاوت های ناعادلانه دیگران هدایت شده است؟ و چقدر این سوء تفاهمها و قضاوتها فقط به این دلیل که فکر میکردید میتوانید دید همه را کنترل کنید، شما را تحت فشار قرار داده است؟ حقیقت این است که بیشتر مردم بدون توجه به اینکه شما نگران آن هستید یا نه، آنچه که می خواهند ببینند را می بینند. زمان آن فرا رسیده است که تلاش برای کنترل اینکه همه شما را چگونه درک می کنند کنار بگذارید. وقت آن است که فقط بهترین کاری که می توانید را انجام دهید!
7. وقتی رها می کنیم، به خود اجازه رشد و بهبودی می دهیم
اگر کسی قلب شما را می شکند، کنار آمدن با آن آسان نیست. اما تا زمانی که نخواهید شرایط را بپذیرید و سپس به تدریج از آنها عبور کنید، نمی توانید شفا پیدا کنید. برای مثال، ممکن است خود را در این فکر بیاندازید که «چرا من او را دوست داشتم؟ هرگز نباید قلبم را به او می دادم!» اما این یک فکر مفید نیست. اگر شما او را دوست نداشتید، هرگز این اتفاق نمی افتاد. اما شما انجامش دادید. این واقعیت است. و پذیرفتن آن واقعیت و هر آنچه پس از آن رخ داد، بخشی از رها کردنش و رشد کردن از آن است.
8. وقتی رها می کنیم، بخشیدن خودمان آسان تر می شود
از خود بپرسید: آیا ممکن است تمام کارهای «بد» یا «احمقانه» که انجام دادهاید توسط تقریباً همه کسانی که در زندگی شما مهم هستند، به جز شما، بخشیده شده و فراموش شده باشند؟ پاسخ به احتمال زیاد بله است. گاهی اوقات باید خود را در آینه نگاه کنید و بگویید: «این اتفاق افتاد. این قضاوت بدی بود. این یک اشتباه بود. اما من از آن رشد کرده ام. من لایق عشق و بخشش خودم بودم و هستم.»
همچنین بخوانید: بخشش خود: چگونه خود را ببخشیم؟
9. وقتی رها می کنیم، بیشتر از شگفتی های کوچک زندگی لذت می بریم
زندگی بسیار پر از زیبایی های غیر قابل پیش بینی و شگفتی های کوچک درخشان است. و گاهی اوقات ورود ناگهانی و غیرمنتظره این زیبایی تقریباً بیش از حد قابل کنترل است. آیا این حس را می شناسید؟ وقتی چیزی خیلی زیباست؟ وقتی کسی به طور تصادفی چیزی می گوید یا چیزی می نویسد یا ملودی می نوازد که شما را تا حد اشک ریختن به ذوق می آورد. آیا واقعاً می خواهید این احساس را تا آخر عمر از دست بدهید؟ نه؟ پس وقت آن است که نشخوار فکری مداوم را رها کنید و به زندگی واقعی که امروز دارید توجه بیشتری کنید.
10. وقتی رها می کنیم، با سپاسگزاری بیشتر (و برازنده) زندگی می کنیم
رها کردن تا حدی به معنای سپاسگزار بودن برای تجربیاتی است که باعث خنده، گریه و کمک به یادگیری و رشد شما شده است. این پذیرش همه چیزهایی است که دارید، همه چیزهایی که زمانی داشته اید و امکاناتی که در افق ظاهر می شوند. همه چیز در مورد یافتن قدرت برای پذیرش تغییرات اجتناب ناپذیر زندگی، اعتماد به غرایز خود، یادگیری در حین حرکت، درک اینکه تقریباً هر تجربه ای ارزش دارد و ادامه دادن برداشتن گام های مثبت رو به جلو است.
تمرین پایانی برای تنفس و رها کردن…
اگر راه عملی دیگری برای تمرین رها کردن میخواهید، این تمرین سریع دو مرحلهای برای شما مناسب است:
وقتی این کلمات را می خوانید، نفس می کشید. یک لحظه بایستید و متوجه این نفس کشیدن شوید. میتوانید این نفس را کنترل کنید و آن را سریعتر یا آهستهتر کنید یا کاری کنید که هر طور دوست دارید رفتار کند. یا می توانید به سادگی اجازه دهید به طور طبیعی دم و بازدم کنید. اما آرامش در این است که فقط به ریه هایتان اجازه دهید نفس بکشند، بدون اینکه مجبور باشید موقعیت را کنترل کنید یا کاری در مورد آن انجام دهید. حالا تصور کنید که اجازه دهید سایر قسمت های بدنتان نفس بکشد، مانند شانه های منقبضتان. بدون اینکه آنها را تحت فشار قرار دهید یا کنترل کنید، فقط به آنها اجازه دهید نفس بکشند.
اکنون به اطراف اتاقی که در آن هستید نگاه کرده و به اشیاء اطراف خود توجه کنید. یکی را انتخاب کنید و بگذارید نفس بکشد. احتمالاً افرادی نیز در اتاق با شما، یا در همان خانه یا ساختمان، یا در خانه ها یا ساختمان های مجاور هستند. آنها را در ذهن خود مجسم کنید و بگذارید نفس بکشند.
همین است. این تمرین دو مرحله ای را هر چند وقت یکبار که نیاز دارید تکرار کنید. وقتی به همه چیز و همه اجازه می دهید نفس بکشند، به آنها اجازه می دهید دقیقاً همانطور که هستند باشند. نیازی نیست آنها را کنترل کنید، نگران آنها باشید یا تغییرشان دهید. شما فقط به آنها اجازه می دهید در آرامش نفس بکشند و آنها را همانطور که هستند می پذیرید. این همان رها کردن است. و البته، این می تواند یک تمرین تغییر دهنده زندگی باشد!
حالا نوبت شماست…
امیدوارم این مقاله کوتاه برای شما آگاهی بیشتری در مورد این به ارمغان بیاورد که رها کردن برای شما غیرممکن نیست، و همچنین رها کردن، پنهان شدن از زندگی نیست. این به معنای باز کردن درهای زندگی و پذیرش چیزهایی است که نمی توانید کنترل کنید، تا بتوانید یاد بگیرید و رشد کنید. مطمئناً کمی تمرین میطلبد، اما وقتی مهارت رها کردن را توسعه میدهید و روزانه آن را تمرین میکنید، بهطور خودکار خود را برای تقریباً هر چالشی که زندگی برایتان پیش میآورد آماده میکنید. بنابراین، همین حالا زمان تمرین است…
اما قبل از اینکه این مقاله را ترک کنید لطفا نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. در انتهای این مطلب، منتظر نظرات جذاب شما هستیم.