غم و اندوه و غمگینی یک احساس طبیعی انسانی است که همه ما هر از گاهی آن را احساس می کنیم، در حالی که افسردگی یک اختلال سلامت روان طولانی مدت است که می تواند بر بسیاری از جنبه های زندگی شما تأثیر منفی بگذارد.
اگر تا به حال از خود پرسیده اید که چرا همیشه اینقدر غمگین هستید، ممکن است این سوال را هم داشته باشید که آیا ممکن است افسرده باشید؟ آیا واقعاً ممکن است افسرده باشید و آن را ندانید؟
شناخت شباهت ها و تفاوت های بین غمگینی و افسردگی می تواند به ما کمک کند تا سلامت کلی خود را بهتر درک کنیم. همچنین می تواند به ما کمک کند تا سطح و نوع حمایتی که در مورد سلامت روانی کلی خود نیاز داریم را بشناسیم.
اگر میخواهید بفهمید چرا احساس غم دارید در اینجا چند نکته وجود دارد که باید به آنها توجه کنید. این نکات به شما کمک میکند به آنچه که غمتان میخواهد به شما بگوید توجه کنید.
در یک نگاه
اگر همیشه غمگین هستید، ممکن است افسرده باشید. اما افسردگی و غم همیشه دست به دست هم نمی دهند. ممکن است بدون احساس غم و اندوه افسرده شوید و احساس غمگینی همچنین می تواند نشانه ای از سایر شرایط سلامت روانی و حتی جسمی باشد.
غمگینی چیست؟
غم و اندوه یک احساس انسانی است، اما احساس ناراحتی یا «سستی و بیحوصلگی» همیشه نشانهای از این است که چیزی با رفاه عاطفی شما مشکل دارد.
احساس غم و اندوه لزوماً به این معنا نیست که شما افسرده هستید - غم و اندوه یک واکنش مشترک انسان به انواع چیزهایی است که در زندگی اتفاق می افتد، مانند از دست دادن یک عزیز، مواجه شدن با یک ناامیدی در حرفه خود، یا حتی دیدن یا شنیدن یک خبر دلخراش.
اگر بیشتر اوقات یا همیشه غمگین هستید، می تواند نشانه ای از افسردگی باشد.
غم و اندوه در مقابل افسردگی
غم و اندوه یک احساس روزمره است که هر انسانی در زندگی خود آن را تجربه خواهد کرد. به طور کلی احساس گریه، ناراحتی و خلق و خوی ضعیف خواهید داشت.
احساس غمگینی معمولاً یک محرک مستقیم دارد که احتمالاً می توانید آن را تشخیص دهید. رویدادهای ناراحت کننده زندگی یک علت شایع آن هستند. این می تواند هر چیزی از رد شدن در امتحان گرفته تا از دست دادن شغل، پایان دادن به یک رابطه یا از دست دادن یکی از عزیزان باشد.
به طور کلی، احساس غم و اندوه فروکش می کند، به خصوص اگر آن محرک های منفی معکوس شوند یا مدتی از آن رویداد تلخ بگذرد.
افسردگی یک اختلال سلامت روانی است که می تواند تأثیر زیادی بر توانایی شما برای لذت بردن از زندگی و عملکرد طبیعی داشته باشد. این اختلال باعث احساس غم و اندوه مداوم در طی چندین هفته و ماه می شود. آمارهای مربوط به افسردگی حاکی از آن است که بیش از 250 میلیون نفر در سراسر جهان از افسردگی رنج می برند.
علل افسردگی و غم و اندوه اغلب می توانند همپوشانی داشته باشند. رویدادهای آسیبزا یا منفی زندگی میتوانند منجر به یک بیماری سلامت روانی تشخیص داده شده مانند افسردگی شوند، اما در برخی افراد ممکن است فقط در یک دوره زمانی باعث ایجاد احساس غم و اندوه شوند.
افسردگی دلایل بسیار دیگری نیز دارد. ژنتیک، ویژگی های شخصیتی و تجربیات شما در دوران کودکی همگی می توانند در ایجاد افسردگی نقش داشته باشند.
بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی برای مشاهده بهبود خلق و خوی خود به حمایت و درمان حرفه ای نیاز دارند. درمان های افسردگی شامل درمان های گفتاری مانند درمان شناختی رفتاری (CBT) و داروهای ضد افسردگی است.
غم و اندوه و افسردگی می توانند به طور ناگهانی به شما ضربه بزنند یا به مرور زمان و به آرامی ظاهر شوند. آنها می توانند به موقعیتی در زندگی شما مربوط باشند یا به نظر برسد که اصلاً بدون "دلیل" اتفاق می افتند. تشخیص علائم افسردگی مانند غم و اندوه می تواند دشوار باشد. آنها همچنین لزوماً تجربیات جداگانه ای نیستند - گاهی اوقات، احساس غمگینی و ناراحتی بخشی از افسردگی است و سوگواری می تواند به افسردگی تبدیل شود.
تفاوت اصلی این است که غمگینی به خودی خود معمولاً مانند افسردگی ادامه نمی یابد.
همچنین بخوانید: 10 نشانه یک فرد افسرده
آیا امکان دارد بدون اینکه بدانید افسرده باشید؟
همیشه غمگین بودن میتواند نشانهای از افسردگی باشد، اما این بدان معنا نیست که نشانهای واضح است. در اینجا چند دلیل وجود دارد که ممکن است متوجه این واقعیت نباشید که افسرده هستید. در زیر دلایلی وجود دارد که چرا ممکن است متوجه افسردگی خود نشوید:
- مدتی است که غمگین بوده اید: اگر برای مدت طولانی غمگین و افسرده بوده اید، احتمالاً این حالت برای شما احساس "طبیعی" پیدا کرده است. این اغلب برای افرادی که از دوران کودکی افسرده و غمگین بوده اند صدق می کند.
- علائم شما به آرامی ظاهر شد: افسردگی می تواند به تدریج در یک دوره زمانی طولانی ایجاد شود. وقتی تغییرات خلق و خوی ظریف هستند و به آرامی رخ می دهند، ممکن است متوجه نباشید که همه چیز مانند گذشته نیست.
- نسبت به خود احساس ناراحتی می کنید: اگر احساس می کنید به نوعی "بد" یا "ناقص" هستید، به راحتی می توانید آنچه که احساس می کنید را به عنوان بخشی از خودتان که قابل اصلاح نیست نادیده بگیرید. حتی ممکن است احساس کنید که لایق احساس بهتر نیستید.
- شما باورهای خاصی در مورد سلامت روان دارید: تفاوت های فرهنگی ما می تواند بر توانایی مان در تشخیص و تصدیق افسردگی تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، اگر افراد زندگی شما افسردگی را چیزی می دانند که باید از آن عبور کنید، ممکن است احساس کنید که درخواست کمک نشانه ضعف است.
- احساس غمگینی نمیکنید: از آنجا که ممکن است احساس غم و اندوه خاصی نداشته باشید، ممکن است فکر کنید که احتمالاً افسرده نیستید. در واقعیت، افسردگی می تواند اشکال بیشتری از احساس غم و اندوه عمیق داشته باشد. ممکن است بدون اینکه لزوما احساس غم و اندوه داشته باشید یا گریه کنید، احساس خستگی، کمبود انرژی، یا عدم احساس شادی واقعی داشته باشید.
حتی زمانی که مردم فکر میکنند یا میدانند افسرده هستند، انکار و ترس از انگ کمک گرفتن را برایشان سخت میکند.
علائم افسردگی در کنار غمگینی
اگر حداقل به مدت دو هفته چندین مورد از علائم زیر را دارید، ممکن است افسرده باشید:
- عصبانیت و تحریک پذیری
- اضطراب و آشفتگی
- تغییر در اشتها یا وزن (می تواند کمبود اشتها همراه با کاهش وزن یا افزایش اشتها با افزایش وزن باشد)
- خستگی یا کمبود انرژی
- احساس غم و اندوه یا پوچی
- احساس بی ارزشی، ناامیدی یا احساس گناه مفرط
- از دست دادن علاقه به فعالیت هایی که معمولاً از آنها لذت می برد
- دردها و دردهای مرموز بدون علت قابل تشخیص
- مشکلات تفکر، حافظه، تمرکز و تصمیم گیری
- مشکلات خواب مانند بی خوابی یا خواب زیاد
- کندی فکر، گفتار یا حرکات فیزیکی
- افکار مرگ و خودکشی
چگونه بفهمیم که غم و اندوه افسردگی است؟
چگونه میتوانید بفهمید که غم و اندوه شما می تواند افسردگی باشد یا خیر؟ تنها راه برای اطمینان از این موضوع و دریافت حمایت، تماس با یک ارائه دهنده خدمات بهداشتی است. پزشک عمومی شما می تواند یک نقطه شروع عالی باشد زیرا آنها می توانند با شما در مورد علائمتان صحبت کرده و تصمیم بگیرند که برای تشخیص چه راهی را انتخاب کنید.
برای مثال، آنها ممکن است تصمیم بگیرند که بهترین کار بعدی انجام آزمایشهای خونی است تا مطمئن شوند که علت فیزیکی مانند هورمونهای تیروئید ضعیف باعث علائم شما نمیشوند.
همچنین ممکن است آنها از شما سوالاتی بپرسند که بخشی از تست غربالگری افسردگی است. یکی از اصلیترین سوالاتی که میتواند از شما پرسیده شود این است که چند روز در طول 2 هفته گذشته احساس «علاقه یا لذت کم در انجام کارها» یا «غمگینی، افسردگی و ناامیدی» داشته اید.
اگر آنها احتمال دهند که شما افسرده هستید، احتمالا در مورد درمان با شما صحبت خواهند کرد. در غیر این صورت، یا اگر مطمئن نیستند که شما با افسردگی دست و پنجه نرم می کنید، ممکن است از شما بخواهند که به ارائه دهنده یا پزشکی مراجعه کنید که برای تشخیص و درمان بیماری های روانی آموزش دیده است.
اگر مشکل افسردگی نباشد چه؟
افسردگی تنها بیماری روانی نیست که می تواند شما را غمگین کند. اگر همیشه غرق در غم و اندوه هستید اما علائم و نشانههای دیگر افسردگی را ندارید، ممکن است پزشک شما دلایل دیگری را در نظر بگیرد:
- شرایط سلامت روان: افسردگی تنها بیماری روانی نیست که می تواند شما را غمگین کند. به عنوان مثال، اگر اختلال دوقطبی دارید، خلق و خوی شما می تواند بالا رود (شیدایی) و سقوط کند. در بخش پایین چرخه تغییرات خلقی، ممکن است غمگینی و سایر احساسات افسردگی را داشته باشید. اختلال عاطفی فصلی یا "SAD" یکی دیگر از بیماری های شایع است که همانطور که از نامش پیداست می تواند باعث غم و اندوه در زمان های خاصی از سال شود. تغییرات در فصلها میتواند یک محرک احساسی باشد و در حالی که رفتن به ماههای سردتر و تاریکتر سال یکی از موارد مهم است، برخی افراد نیز متوجه میشوند که در طول تابستان غمگین و افسرده میشوند.
- تنوع عصبی: پیمایش در جهان به عنوان فردی که واگرای عصبی است می تواند استرس زا و خسته کننده باشد. اختلال طیف اوتیسم (ASD) و اختلال نقص توجه و بیش فعالی (ADHD) نه تنها برای افرادی که تشخیص داده شده اند، بلکه برای افرادی که تشخیص داده نشده اند نیز با افسردگی مرتبط هستند.
- تغییرات هورمونی: احساس غم و اندوه میتواند بخش شایع سندرم پیش از قاعدگی (PMS) باشد، اما زمانی که شدید باشد میتواند نشانهای از اختلال نارسایی پیش از قاعدگی (PMDD) باشد. تغییرات در بدن و زندگی شما که با تلاش برای باردار شدن، باردار بودن، زایمان و سازگاری با والدین جدید بودن همراه است، می تواند محرکی برای غمگینی و حتی افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان باشد. یائسگی یکی دیگر از دورههای محرک هورمونی زندگی است و علائم افسردگی چیزی است که افراد در حال گذار از این مرحله اغلب آن را تجربه میکنند.
- مواد: استفاده نادرست از الکل، تنباکو، یا داروهای غیرقانونی/داروهای تجویزی همگی می توانند تأثیر منفی بر بدن و ذهن شما داشته باشند و همچنین میتوانند بر مهمترین بخش های زندگی شما مانند روابط، کار و سرگرمی هایتان تأثیر منفی بگذارند.
- شرایط مزمن سلامتی: غم و اندوه و احساس ضعف می تواند نشانه ای از یک وضعیت سلامت جسمی نیز باشد. به عنوان مثال، افسردگی می تواند نشانه ای از اختلالات تیروئید باشد.
- داروها: گاهی اوقات، مصرف برخی داروها برای مدیریت یک بیماری مزمن سلامتی که مبتلا به آن هستید می تواند بر خلق و خوی شما تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، نوسانات خلقی یکی از عوارض جانبی رایج داروهای استروئیدی است که التهاب را درمان می کنند.
- استرس: ممکن است استرس در خانه، مدرسه یا محل کار را با تنش، تحریک پذیری و حتی عصبانیت مرتبط کنید، اما احساس غم و اندوه و "افت روحی" در مورد زندگی یکی دیگر از راه های رایج واکنش افراد به قرار گرفتن در معرض استرس مداوم است. تحقیقات نشان داده است که استرس بدون کنترل نیز می تواند به ایجاد افسردگی کمک کند.
- سبک زندگی: اگر زندگی شما آنطور که می خواهید پیش نمی رود - برای مثال، زمانی برای ورزش ندارید، به اندازه کافی غذا نمی خورید یا پرخوری می کنید و برنامه خواب شما به هم ریخته است - می تواند تأثیر عمیقی بر خلق و خوی شما داشته باشد.
- انزوا و تنهایی: در طول همه گیری کووید-19 متوجه شدیم که تأثیرات جدایی از دیگران چقدر می تواند بر سلامتی ما تأثیر بگذارد. اما برای افراد ناتوان، سالمندان و افرادی که در فقر زندگی میکنند، انزوا میتواند یک واقعیت ثابت باشد که تأثیر منفی دائمی بر سلامت جسمی و روانی دارد.
همچنین بخوانید: چگونه غمگین نباشیم: مهارت های مقابله ای برای مدیریت غم و اندوه
درمان غم و اندوه و افسردگی
اگر همیشه غمگین هستید و فکر می کنید ممکن است افسرده باشید، بدانید که درمان هایی برای افسردگی وجود دارد که می تواند به شما کمک کند. ممکن است لازم باشد بیش از یک درمان را امتحان کرده یا حتی درمانها را ترکیب کنید تا مؤثرترین راه را برای درمان افسردگی خود بیابید - و این اصلا اشکالی ندارد.
داروها
بسیاری از ارائه دهندگان خدمات بهداشتی و پزشکان تلاش برای درمان افسردگی و سایر شرایط سلامت روان را با داروهای ضد افسردگی آغاز می کنند. در اینجا انواع مختلفی از داروها وجود دارد که ممکن است پزشک شما در صورت تشخیص افسردگی، آنها را امتحان کند:
- مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs)
- مهارکننده های بازجذب سروتونین و نوراپی نفرین (SNRIs)
- داروهای ضد افسردگی غیر معمول
- داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای (TCAs)
- مهارکننده های مونوآمین اکسیداز (MAOIs)
مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) تا حد زیادی رایج ترین داروهای تجویز شده برای افسردگی هستند، اما مهارکننده های بازجذب سروتونین و نوراپی نفرین (SNRIs) و داروهای ضد افسردگی غیر معمول نیز بسیار رایج هستند. داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای (TCAs) و مهارکننده های مونوآمین اکسیداز (MAOIs) کمتر مورد استفاده قرار می گیرند زیرا معمولاً عوارض جانبی بیشتری دارند. اما برای برخی افراد، این داروها بهترین انتخاب هستند.
همچنین بخوانید: چگونه بدون مصرف دارو با افسردگی مبارزه کنیم؟
سایکوتراپی یا روان درمانی
ارائه دهنده خدمات بهداشتی معمولی یا پزشک عمومیتان ممکن است شما را به یک روانپزشک، روان درمانگر یا یکی دیگر از متخصصان سلامت روان واجد شرایط که در درمان بیماری های روانی تخصص دارد ارجاع دهد. گفتگو درمانی و درمان شناختی رفتاری (CBT) دو مورد از رایج ترین رویکردها برای درمان افسردگی هستند.
همچنین بخوانید: تراپیست در مقابل روانشناس - کدام را برای درمان انتخاب کنیم؟
می توانید درمان را به صورت فردی یا گروهی انجام دهید:
- درمان فردی، مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT)، میتواند مکانی امن و حمایتکننده را برای شما فراهم کند تا در مورد غم و اندوه و افسردگی خود بیاموزید، آنچه در پس این احساسات نهفته است را کشف کنید و راههایی برای مدیریت آنها بیابید.
- درمان گروهی می تواند مفید باشد زیرا به شما امکان می دهد زمان خود را با افرادی بگذرانید که همان چیزی که شما تجربه می کنید را تجربه می کنند. غمگینی و افسرده بودن میتواند باعث شود که در دنیا کاملاً تنها باشید، بنابراین صحبت کردن با دیگرانی که همان احساس شما را دارند و به اشتراک گذاشتن چگونگی مقابله با آن میتواند درمانی مفید باشد.
همچنین بسیاری از منابع آنلاین مانند برنامه های خود هدایت یا گروه های حمایتی وجود دارد که می توانند بخشی از طرح درمان افسردگی باشند.
ایجاد تغییر در زندگی
دارو و تراپی می تواند به شما کمک کند تا احساس بهتری داشته باشید، اما همچنین ممکن است متوجه شوید که ایجاد برخی تغییرات در زندگی روزمره از کاری که در درمان انجام می دهید پشتیبانی کرده و حتی خلق و خوی شما را تقویت می کند.
- خواب: داشتن خواب با کیفیت کافی می تواند برای سلامت جسمی و روانی شما معجزه کند. ایجاد یک برنامه روتین برای زمان خواب که به طور مداوم به آن پایبند باشید، یک استراتژی مراقبت از خود است که می توانید یک هدف بلند مدت داشته باشد.
- ورزش: ممکن است متوجه شوید که بیرون رفتن برای پیاده روی یا رفتن به باشگاه برای تمرین باعث می شود از نظر فیزیکی و عاطفی احساس بهتری داشته باشید. لازم نیست خود را تحت فشار قرار دهید تا 10 هزار قدم در روز راه بروید یا بر بهترین رکورد بلند کردن وزنه شخصی خود غلبه کنید - فقط فعالیتی را که دوست دارید انجام دهید انتخاب کرده و آن را بخشی از روال خود قرار دهید.
- تغذیه: شروع روز خود با یک صبحانه رضایت بخش یا داشتن یک وعده غذایی خوشمزه برای شام نه تنها به بدن و ذهن شما انرژی می دهد، بلکه در واقع می تواند به چیزهای کوچک مثبتی تبدیل شود که باید منتظر آن باشید. برخی از مردم دوست دارند آشپزی کنند و آن را تسکین دهنده می دانند، اما معمولاً احساس می کنند که تحت تأثیر آن قرار می گیرند. ممکن است کیت های غذایی را پیدا کنید که قسمت های برنامه ریزی و جمع آوری مواد را از پخت و پز خارج می کند، که این مدیریت آشپزی را آسان تر میکند.
- برقراری ارتباط با دیگران: زمانی که همیشه غمگین هستید، تماس با دیگران ممکن است سخت باشد، به خصوص اگر نگران باشید که سربارشان شوید. سعی کنید به یاد داشته باشید که افراد حاضر در زندگیتان شما را دوست دارند و می خواهند از شما حمایت کنند. اگر به آنها بگویید که روزهای سختی را سپری میکنید، به احتمال زیاد بخواهند که به شما کمک کنند - حتی اگر این کار به سادگی ارسال یک متن خندهدار برای شما، آوردن یک غذای خانگی یا پیشنهاد دادن برای کمک به برخی از کارها به شما باشد.
می توانید ایجاد تغییرات کوچک در زندگی خود را امتحان کنید و ببینید چه چیزی به رفع غم و اندوه از روزهای شما کمک می کند. ممکن است شروع کردن و ادامه دادن برایتان سخت باشد، به خصوص اگر احساس می کنید خیلی ضعیف هستید. اما به یاد داشته باشید: لازم نیست این کار را یکجا انجام دهید. تعیین اهداف کوچک برای خود می تواند به شما کمک کند تا تغییراتی که می خواهید ایجاد کنید را بدون اینکه ناامید شده و تحت فشار قرار بگیرید، بسازید.
منابع