نگه داشتن احساسات در سینه، اغلب می تواند احساس امنیت بیشتری برای ما داشته باشد، اما همیشه سالم ترین راه برای حرکت در زندگی نیست. این رویکرد ما را از بحث در مورد نیازهای خود باز داشته (که می تواند به یک موضوع چرخه ای تبدیل شود) و ما را از برقراری ارتباط واقعی با دیگران منع می کند. در درازمدت، پنهان کردن احساسات و جمع کردن آن ها، میتواند حتی به روشهای غیرمنتظرهای که مربوط به سلامت روانی و جسمی ما باشد، نتیجه معکوس داشته باشد.


چرا ما تمایل داریم که احساسات خود را پنهان و سرکوب کنیم؟ 2
سناریوهای زیادی وجود دارند که بواسطه آن ها احساس می کنیم مجبوریم احساسات خود را پنهان و سرکوب کنیم. به عنوان مثال، ممکن است فقط بخواهیم روز خود را سپری کنیم، به خود می گوییم که بعداً با این احساس کنار می آییم، فکر می کنیم این احساس ارزش کاوش را ندارد، یا سعی می کنیم احساسات خود را پنهان کنیم تا یک رابطه را به نتیجه برسانیم.
با این حال، در نهایت، ما به یک دلیل کلیدی تمایل داریم احساسات خود را پنهان و سرکوب کنیم:
به نظر می رسد انجام این کار آسان تر و ایمن تر است.
دکتر روانپزشک کولین مولن می گوید: "دلایلی که ما گاهی اوقات - یا اغلب اوقات - احساسات خود را پنهان می کنیم می تواند متفاوت باشد، اما به نظر می رسد که همه آنها از ترس از آسیب پذیری ناشی می شوند. ما به این ترس از طریق اقدامات عاطفی محافظت از خود واکنش نشان میدهیم. پنهان کردن و جمع کردن احساسات، یک احساس کاذب از امنیت عاطفی ایجاد می کند."
همچنین او میگوید که برخی از افراد وقتی بزرگ میشوند یاد میگیرند که ابراز احساساتشان بیخطر نیست. دلایل و راه های مختلفی وجود دارد که این وضعیت می تواند در دوران کودکی شکل بگیرد.
برای برخی از افراد، والدین احساسات آن ها را نادیده می گیرند یا توجه به آن ها را به حداقل می رسانند، در حالی که برای برخی دیگر، والدینشان آن ها را از ابراز احساساتشان می ترسانند یا آنها را تهدید می کنند. برای دیگران نیز اگر در کودکی نیازها یا احساسات خود را بیان کنند، والدین سردرگم شده و به خوبی به احساسات آن ها پاسخ نمی دهند.
دکتر مولن میگوید: "این کودکان میتوانند در حالی که بزرگ شده تا وارد بزرگسالی شوند، از نظر عاطفی خفه شوند. خفه کردن یا اجتناب از بیان احساسات و عواطف، به احساس ترس از «نه» گفتن، احساس رها شدن یا قضاوت منفی منجر می شود."
چرا پنهان کردن احساسات ما اغلب می تواند نتیجه معکوس داشته باشد؟
اگر چه پنهان و سرکوب کردن احساسات در کوتاهمدت میتواند بهعنوان یک برنامه خوب به نظر برسد، اما انجام این کار میتواند به روشهای زیر بر ما تأثیر منفی بگذارد:
بر سلامت روان ما فشار وارد می کند
نادیده گرفتن مزمن احساسات، در نهایت می تواند بر اعتماد به نفس مان تأثیر بگذارد. با گذشت زمان، ممکن است احساس کنیم هیچکس به نیازها یا خواسته های ما اهمیت نمی دهد و نظر یا صدای ما برای هیچکس اهمیتی ندارد.
همچنین می تواند باعث شود ما احساس استرس، افسردگی یا اضطراب کنیم. در برخی موارد، ما حتی ممکن است عمیقاً ناراحت یا خشمگین شویم و نسبت به دیگران احساس رنجش کنیم.
همچنین بخوانید: 5 نشانه اینکه احساسات خود را تحت کنترل دارید
سلامت جسمانی ما را به خطر می اندازد
دکتر مولن میگوید: "شواهدی وجود دارد که نشان میدهد سرکوب و پنهان کردن احساسات میتواند منجر به تحمیل استرس فیزیکی بر بدن شود. استرس تحمیل شده به بدن می تواند منجر به افزایش خطر ابتلا به دیابت و بیماری های قلبی شود. اثرات دیگر این استرس می تواند مشکلات حافظه باشد.
روابط اجتماعی ما را مختل می کند
روابط اجتماعی پویا و مناسب برای بهزیستی کلی ما حیاتی است. به هر حال، ما در ذات و طبیعت خود موجوداتی اجتماعی هستیم. وقتی به اندازه کافی خودمان و احساساتمان را ابراز نکنیم، روابط ما نمی تواند به صورت معنی دار رشد کند.
شری فوس، مشاور خانواده و ازدواج میگوید: "تماس انسان با انسان به تعادل سیستم عصبی ما کمک کرده و اجازه میدهد چشمانداز وسیعتری داشته باشیم و از فرورفتن در حلقههای ترس و باورهای غلط ایمن باشیم. مهمتر از همه، مگر می توانید بدون باز و صادق بودن، چگونه دیده و شناخته خواهید شد؟ و اگر شما شناخته نشوید، چگونه ممکن است دیگران شما را به خاطر آنچه واقعا هستید دوست داشته باشند؟"

نشانه های اینکه در حال سرکوب و پنهان کردن احساسات و عواطف خود هستید
در حالی که در برخی موارد، ما آگاهانه احساسات خود را پایین کشیده و پنهان می کنیم، انجام این کار بدون اینکه حتی متوجه آن باشیم معمول است. برخی از نشانه هایی که نشان می دهد به طور کامل احساسات خود را ابراز نمی کنید عبارتند از:
- به نظر می رسد که دیگران "شما را درک نمی کنند".
- از وقتی که با دیگران می گذرانید، آنچه را که می خواهید به دست نمی آورید.
- شما اغلب علائم جسمی مانند ناراحتی معده یا مشکلات گوارشی، سردرد، تپش قلب و تنش را تجربه می کنید.
- شما خشم و ناامیدی فزاینده ای را نسبت به دنیا و دیگران تجربه می کنید.
- شما نسبت به دیگران احساس نارضایتی دارید.
فرس می گوید: "اگر فکر می کنید شخص دیگری که برای شما اهمیت دارد ممکن است در حال سرکوب و پنهان کردن احساسات خود باشد نیز باید به مواردی توجه کنید. علائمی که نشان میدهد کسی احساساتش را در خود پنهان و جمع میکند را میتوان در کلمات انتخابی، لحن و زبان بدن تشخیص داد. برخی از افراد ممکن است به طور ناخودآگاه بدن خود را به سمت داخل جمع کنند، دستان خود را فشار دهند، به انگشتان یا پاهای خود ضربه بزنند، چشمان خود را سریع تکان دهند یا سر خود را بلرزانند.
او میافزاید: "پاسخ آنها به سؤالی اساسی مثل «درباره خودت بگو»، ممکن است از یک «نمیدانم» ساده تا تلاش برای تغییر موضوع، قطع کردن مکالمه یا حتی ترک محل متغیر باشد."
چگونه در بیان خود و احساساتمان بهتر شویم؟
ابراز احساسات ما همیشه به صورت طبیعی انجام نمی شود. در مقابل، این چیزی است که به تمرین و تعهد برای ارج نهادن به خود نیاز دارد. با گذشت زمان، ما می توانیم مهارت پردازش و بیان احساسات خود را توسعه دهیم.
دکتر مولن میگوید: "یکی از بهترین راهها برای بهتر شدن در بیان احساسات خود این است که فقط منظورتان را بگویید." این به نظر ساده می آید، اما به تمرین نیاز دارد. از کم شروع کنید و روی احساسات مثبت تمرکز کنید و به مرور زمان آن عضله سخت را خواهید ساخت."
این تمرین می تواند به معنای گفتن چیزهایی مانند عبارات زیر باشد:
- "وقتی شام را آماده می کردی من واقعاً احساس کردم که دوستم داری و دوستت دارم."
- "وقتی تو را می بینم آنقدر خوشحال می شوم که متوجه گذر زمان نمی شوم"
- "من واقعا تو را دوست دارم و عاشق این هستم که تو هم من را دوست داشته باشی"
- "وقتی با هم چنین کارهایی را انجام می دهیم احساس خوشحالی می کنم."
از طرفی دیگر، می توانید به ابراز احساسات خنثی یا ناامید کننده خود نیز ادامه دهید. برخی از نمونه ها ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- "بعضی وقت ها احساس می کنم که صدایم را نمی شنوی."
- "من واقعاً ناامید هستم که شما در روز شنبه به من کمک نمی کنید."
- "وقتی آن کار را فراموش کردی، ناراحت شدم."
- "من ناراحت هستم که باید این موضوع را دوباره مطرح کنم."

سخنی از دنیای موسیقی درمانی در مورد پنهان کردن احساسات
اغلب، تمایل به پنهان کردن احساساتمان یک عادت عمیقاً ریشهدار است که در طول زمان در خود ایجاد کردهایم. برای شکستن این چرخه و شروع بیان خود و احساساتمان به دیگران، به سخت کوشی واقعی نیاز داریم. اگرچه انجام این کار ممکن است احساس ناراحتی، خطر یا دشواری داشته باشد، تسلیم نشوید - پاداش این کار بزرگ، ارزش تلاش را دارد!