
بدعت متعصبانه غمگین بودن را کنار بگذار!
یک زوج را در نظر بگیرید که سالیانی است که با هم زندگی میکنند. این دو نفر به هم وابسته هستند اما به هیچ عنوان با هم احساس شادی و خوشبختی ندارند. و بالاخره این دو تصمیم میگیرند که با وجود این وابستگی شدید، از هم جدا شوند. چون تنها راه احساس خوشبختی و شاد بودن آنها، انتخاب شادی است...
این دقیقا شرح حال یک انسان افسرده و غمگین است. انسانی که مدتها است که با تن پوشی از غم زندگی میکند و با آن انس گرفته است. اما این برای یک انسان افسرده، شدیدا یک بدعت متعصبانه بوده و جدا شدن او از غم برایش مثل یک تابو شکنی است. او میگوید: "چه شد؟ ژاکت غمباری که همیشه و همیشه نزد خودم و دیگران بر تن داشتهام را دربیاورم؟ به هیچ عنوان..."
بخاطر همین مسئله است که اکثر درمانگران شهامت گفتن این مسئله به مراجعان خود را ندارند که نجات واقعی شما از مشکل حال حاضرتان در گرو یک تصمیم غیر قابل بازگشت و وجود نیروی یک اراده قوی برای بهتر شدن است. به همین علت است که دیده میشود یک مراجع به روانشناس یا روانپزشک، سالیان سال تحت درمان بوده اما هنوز هم از اختلالات افسردگی رنج میبرد...
این یک حقیقت بی چون و چرا است : " اگر شاد نیستید، میتوانید انتخاب کنید که انسانی شاد باشید..."