خوشبختی یک هدف عالی است. هیچ کس وجود ندارد که اگر احساس شادی و خوشبختی بیشتری در زندگی اش به او ارائه شود، آن را رد کند. چیزی که بسیاری از مردم نمی توانند آن را ببینند این است که خوشبختی نزدیک است - نزدیکتر از آن چیزی که تصور می کنند.
برای شادتر شدن، به دنبال عادتها یا فرمولهایی میگردیم که برای شادتر کردن ما «تضمین شده» هستند. و زمانی که آنها کار نمی کنند، وقت خود را صرف تعجب می کنیم که چرا نشد؟ یکی از بزرگترین دلایل آن این است که ما برای شادتر شدن تلاش خود را می کنیم، اما اغلب فراموش میکنیم که برخی از رفتارهای موجود خود را ارزیابی کنیم.
در اکثر اوقات، احساس خوشبختی زمانی اتفاق می افتد که تغییرات ظریف کوچکی در فعالیت هایی که روزمان را پر می کنند ایجاد می کنیم.
این 8 عادت منفی می توانند ما را از احساس شادی و خوشبختی باز دارند.
حسادت به آنچه دیگران دارند
شاد بودن و خوشبختی زمانی اتفاق می افتد که قدر آنچه داریم را بدانیم. حسادت نسبت به آنچه دیگران دارند، نشانه این است که ما از داشته های خود راضی نیستیم و از محل قدردانی زندگی نمی کنیم.
وقتی هدفمان این است که زندگیای داشته باشیم که شخص دیگری در آن زندگی میکند، هدف ما در واقع بهبود زندگیمان نیست، بلکه نفی دستاوردهای طرف مقابل است. برای شاد بودن باید در حمایت از دیگران و دستاوردهای آنها زندگی کنیم، نه اینکه تلاش کنیم آنها را کمرنگ کنیم.
گرفتار شدن در درام دیگران
بسیاری از مواقع به بهانه اینکه می خواهیم کمک کنیم، خودمان هم درگیر موقعیت می شویم. ما می خواهیم چیزهایی را درست کنیم که اغلب اوقات جایگاه ما برای درست کردن آن ها مناسب نیست.
تقریباً انگار به هرج و مرج، قربانی بودن و سندروم «وای بر من» معتاد شدهایم و وقتی زندگی مان خوب پیش میرود، به دنبال درام هایی که در بیرون وجود دارد میرویم. ما به دنبال یک "علت" هستیم. یاد بگیریم در زمانهای آرام و بیحادثه زندگیمان راحت باشیم و درام دیگران را به خودشان و آن هایی که باید حلال مشکلات باشند بسپاریم.
مدام بهانه جویی کردن
وقتی شادی و احساس خوشبختی شما به یک شرایط بیرونی گره خورده باشد، آن شرایط به بهانه ای تبدیل می شود. وضعیت شغلی، بی پولی یا یک رابطه بد هرگز دلایل یک ناراحتی کشنده نیستند. این ها فقط بهانه هایی هستند که برای خودمان می آوریم.
احساس خوشبختی از کاری که انجام می دهیم یا به دست می آوریم به دست نمی آید. این زمانی اتفاق می افتد که ما واقعاً بخاطر زندگی خود سپاسگزار باشیم. دانستن اینکه امروز کجا هستیم، تنها یک قدم در مسیری است که به آن می رویم!
همچنین بخوانید: 10 باور محدود کننده که شما را در زندگی عقب نگه می دارد
فراموش کردن وقت گذاشتن برای ورزش
دلایل مختلف و بیشماری وجود دارد که چرا ورزش باید بخشی از برنامه روزانه ما باشد. و همچنین دلایل مختلفی هم وجود دارد که چرا اینطور نیست. زمان کافی نداریم، خیلی خسته هستیم یا اراده لازم برای انجام آن را نداریم!
علاوه بر فواید ورزش بر سلامت کلی ما، ورزش باعث ترشح اندورفین در بدن ما می شود و اندورفین به ما بهترین حس دنیا را می دهد. نگاه شادتر به زندگی و احساس خوشبختی به معنای واقعی کلمه، فقط به اندازه یک جلسه ورزش کردن با شما فاصله دارد.
شکایت بدون اقدام
خالی شدن و سپس شکایت چیزی است که وجود دارد و تفاوت در اقدامی است که ما انجام می دهیم. درست است؛ همیشه چالشهایی وجود خواهند داشت که ما را ناامید میکنند، اما شکایت مداوم هیچ هدفی جز نگه داشتن ما در فضای منفی ندارد.
با پایان دادن به اقدامات لازم برای حرکت به جلو، شکایات را به یک جلسه تخلیه شدن تبدیل کنید. این بدان معنی است که مداومت در شکایت را به یک جلسه تبدیل کنید که می خواهید خود را در آن با تمام وجود خالی کنید. این عمل است که ما را به مرکز برمی گرداند. حتی اگر این اقدام برای درک این باشد که هیچ کاری نمی توانیم انجام دهیم و موافقت کنیم که آن را رها کنیم، باز هم بسیار مفید است.
درگیر شدن با نگرانی و استرس
بیشتر چیزهایی که نگرانشان هستیم هرگز به نتیجه و ثمر نمی رسند و با این حال، به هر حال به نگرانی ادامه می دهیم. جالب اینجاست که یک ذهن آرام می تواند برای کسی که خود را فقط در عمل و فعالیت شدید شکوفا می بیند، ناراحت کننده باشد.
این که به خودمان اجازه بدهیم تحت تأثیر نگرانی و استرس قرار بگیریم، اغلب به ما این حس را میدهد که فعال و درگیر هستیم. اما واقعیت این است که با این کار فقط اصطکاک بیشتری ایجاد میکنیم که ما را از احساس شادی و خوشبختی دورتر میکند.
زمانی که نگرانی و استرس شما را فرا می گیرد، با انجام بخشی از کار شروع کنید. فقط انجام بخشی از کار، می تواند نیاز شما به فعالیت را به شیوه ای مثبت برآورده کند و به شما اجازه می دهد تا نگرانی را رها کنید.
صرف زمان بیش از حد در تنهایی
روابط معنادار ما را شادتر و خوشحال تر می کند و این امر مستلزم آن است که برای تقویت روابطی که برایمان مهم هستند وقت بگذاریم. گذراندن زمان در تنهایی با خودمان، برای ما ضروری است تا به خود واقعی خودمان وفادار بمانیم، اما صرف زمان بیش از حد در تنهایی، از ایجاد ارتباطاتی که به رشد و تکامل ما کمک می کند، جلوگیری می کند. مهم است که زمانی که برای شارژ مجدد نیاز داریم را به خودمان اختصاص دهیم و به همان اندازه مهم است که در جامعه بیرون بیاییم و اجتماعی باشیم.
جستجو برای پیدا کردن شور و اشتیاق خود
احساس خوشبختی و شادی زمانی به ما خواهد رسید که متوجه شویم اشتیاق ما یک اشتباه است. افراد شاد و خوشبخت، شور و اشتیاق خود را پیدا نکرده اند، بلکه آنها برای هر کاری که انجام می دهند اشتیاق به ارمغان می آورند.
اشتیاق از قدردانی از زندگی و دنیای اطراف ما ناشی می شود و این نگرشی است که ما به کار، خانه و روابط خود وارد می کنیم.
شور و اشتیاق لزوماً نشان دهنده عشق یا عدم علاقه ما به یک چیز خاص نیست. این در واقع بازتاب عشق و قدردانی از خودمان در این روز و در این لحظه است.
نکته آخر در مورد عاداتی که احساس خوشبختی را نابود می کنند
در پایان، وفادار ماندن به داستان و زندگی مان، چیزی است که در نهایت ما را به مکان شادتری هدایت کرده و احساس خوشبختی را به ما القا می کند.